در پاریس بود که چشمم به روی سرزمین و روستایم باز شد، آخر در آن جا فقط شاعر بودم، نه چیز دیگر. پاریس به من امکان داد که انسان کاملاً مستقلی باشم و معنای واقعی مدرنیته چیزی جز این نیست، در حالی که قبیله هنوز هم مرا سلولی کوچک از پیکر بزرگ خود فرض می کند. حتی به چشم برخی از افراد قبیله مان، سلولی سیاه ام، چون با اجنبی، یا بهتر بگویم، با زنی فرانسوی ازدواج کرده ام. البته درک شان می کنم و می نویسم تا به آن ها بگویم که دیگران مرا درک می کنند و خیلی بهتر از خودمان ما را درک می کنند.
ویکتور هوگو: «شاعر دنیایی است که در انسان حبس شده است.»
احمد ابودهمان، نویسنده، روزنامه نگار و شاعر عربستانی در سال ۱۹۴۹ در روستایی کوهستانی در جنوب عربستان به نام الخلف که قبیله های قحطانی در آن ساکن اند، به دنیا آمد. او از سال ۱۹۸۲ به همراه همسر و دخترش در پاریس زندگی می کند.
در سال ۲۰۰۰ اولین رمان زندگی نامه اش را با عنوان کمربند به فرانسوی نوشت و با این کتاب شناخته شد. او اولین نویسنده شبه جزیره ی عربستان است که کتابی به زبان فرانسوی نوشته است. کمربند به زبان های بسیاری ترجمه شد و در نهایت خود نویسنده هم آن را به عربی برگرداند. ابودهمان در این کتاب به کشمکش بین سنت گرایی و آمیزش با فرهنگ های بیگانه می پردازد. در واقع این شاعر نویسنده با این رمان شعری عاشقانه و اثرگذار را تقدیم خواننده می کند که برای دنیای قبلی خودش سروده است، دنیایی که عبارت است از روستایی «نزدیک آسمان» که در آن زاده شده و بچه هایی که آکنده از موسیقی و شعر به دنیا می آیند. ابودهمان با زبانی آمیخته به فانتزی و رؤیاهای کودکانه زیر و بم روستایش را برای ما به تصویر می کشد و با زبانی شیرین، پرمهر و طنزآمیز به روند درک تدریجی راوی از هویت و شخصیتش در دنیایی با سنت های کهن می پردازد، دنیایی رویاروی ظهور تجددگرایی به دستور حکومت در یک دبستان. احمد ابودهمان سرزمینش را با برخی آداب و رسوم گاه عجیب و غریبش در مقابل این پدیده که تهدیدی برای قبیله و شاید کل دنیای عرب محسوب می شود، با بعدی شاعرانه و فرهنگی و هویتی به دنیا معرفی می کند.