مثنوی معنوی به شیوه ی مرسوم به ابواب و فصول، مدون و مرتب نشده، بلکه بر پایه ی اجمال و تفصیل انشاء شده است. بدین معنی که مولانا به سبب سرعت انتقال و قوّت ابتکار، از سخن، سخن می شکافد و از نکته، نکته می آرد و از حکایت به حکایت دیگر می رود و از تمثیل به تمثیل دیگر. آن گاه از هر بخشِ حکایت، نکاتی صدرنگ بر حسب استعداد مخاطب ایراد می کند و گریزهای اخلاقی و عرفانی و اجتماعی و روان شناختی می زند. چه بسا در ضمن ایراد نکات، حکایت در دل حکایت آورد، حال آن که هنوز حکایت اصلی را به پایان نبرده، و این توالی حکایات با نکته گویی های بی شمار همراه است تا آنکه دوباره بر سر سخن اصلی بازگردد.
این جهش ها و انتقالات پیاپی و لایه لایه بودن موضوعات مثنوی یکی از علل دشواری فهم مثنوی است، حال آن که در مثنوی وضوحی تام به کار رفته و هیچ مطلبی به روش فضل فروشان حرفه ای گنگ و مغلق بیان نشده است. بدین سان برای فهم اندیشه های مولانا چاره ای نیست جز آن که مطالب اجمالی را به مطالب تفصیلی و بالعکس ارجاع دهیم و تفسیر مثنوی را از خود مثنوی بجوییم.