سبد خرید شما خالی است.
وقتی من و پیتر آفسشنیتر بعد از تقریباً دو سال کوهپیمایی در مسیرهای کوهستانی تا ارتفاع بیست هزار پا به لهاسا رسیدیم، دچار یخ زدگی و تاول شده بودیم؛ سوء تغذیه داشتیم و مریض بودیم؛ لهاسا به عنوان شهر ممنوعه شناخته شده بود، بنابراین تعجبی نداشت اگر دولت تبت ما را به مرز برمی گرداند. گرچه، عکس آن اتفاق افتاد. به ما ترحم کردند؛ غذا، لباس های نو و گرم، خانه و کار دادند و باهم طرح دوستی ریختیم...
یکی از بزرگ ترین و باورنکردنی ترین داستان های ماجراجویانه ای که تابه حال خوانده ام؛ رویدادهای هیجان انگیز و خالی از اشتباه کوهنوردی، فرارهای جسورانه، زندگی سرّی، تبت ممنوعه و رویارویی با افراد خارق العاده.