گاردنر با توجه خاص به بستر محیطی، هدف از طرح هوشهای چندگانه را احترام به تفاوتهای فرهنگی و تنوع فراوان روشهای یادگیری دانست. بررسیهای این محقق به طور عمده، متوجه نقاط تمایزی است که افراد در کارکردهای مختلف ذهنی از خود نشان میدهند. ما نیز به شیوهای تجربی آدمهایی را مشاهده میکنیم که در بخشی از توانمندیها ضعیف هستند ولی در بخشهای دیگر به خوبی عمل میکنند. از نظر گاردنر، مشکل عمده آزمونهای هوش این است که توانایی تفکیک این قابلیتها را دارا نیست. این تستها به طور عمده، ظرفیتهای کلامی و ریاضی را میسنجند و البته استفاده از آنها در مدارس بسیار لازم است؛ اما از کفایت کافی برخوردار نیست، زیرا از توانمندیهایی که بیرون از فضای مدرسه به کار میآید، هیچ سخنی نمیگوید. به این ترتیب، دانش آموزانی که در آزمونهای هوش نمرههای بالایی به دست نمیآورند، ضمن مواجهه شدن با پیش فرضعدم توانایی، سایر توانمندیهای خود را نیز بروز نمیدهند. نظریه هوشهای چندگانه گاردنر در تخمین و برآورد هوش به فضایی فراتر از مدرسه و به قابلیتهایی توجه دارد که در محیط زندگی به کار میآید. گاردنر اعلام میکند مدرسهای که ما تجسم کرده ایم، به پرورش درک عمیق دانش آموزان بر اساس قواعد و تنظیماتی اساسی میپردازد. در این مدرسه، دانش آموزان نسبت به استفاده از این دانش برای حل مسائل و مشکلات خود و تکمیل وظایفی که ممکن است در جوامع بزرگتر با آن مواجه شوند ترغیب میشوند.