نویسندگان این رشته نوشتارها می کوشند تا از گوشه هایی تازه و دیگرگون به داستان های کتاب مقدس بنگرند. آنان یا با پرسش هایی نو به سراغ کتاب مقدس می روند یا در پی پاسخ هایی نو برای پرسش های پیشین خود هستند و یا در چارچوبی که می توان آن را چرخش اسطوره شناختی نامید به دیگر خوانش ها واکنش نشان می دهند. با این همه، این نگاه های دیگرگون و این بازی بازخوانی و دگراندیشی، چندان هم آشفته و بی قاعده نیست. به دیگر سخن نمی توان هر آن چه تاکنون گفته شده است را یک سره به کناری نهاد و دستاورد چنین رهیافتی را دگراندیشی خواند! سازوکارها و دستمایه های این بازخوانی و دگراندیشی بسیار گسترده اند. گاه نگاهی دگرگونه به معنی یک واژه یا جمله و گاه کنش ها و توانایی های بینامتنی مفسر به یاری او می آیند. اما این نگاه دیگرگون را چه سودی و این بازخوانی را چه دستاوردی است؟ هنگامی می توان به یافتن پاسخ این پرسش امید بست که خواننده ی گرامی کار خواندن را بی آغازد و کمی پیش رود. نگاهی گذرا به متن کتاب مقدس تنها پیش نیاز او برای پیمودن این راه است.