اخلاق خواه نظری یا عملی، مثل سایر علوم دارای موضوعی است. موضوع این علم، نفس انسانی است؛ از آن جهت که میتواند منشأ صدور اعمال ارادی زیبا و پسندیده و یا زشت و نکوهیده باشد. اخلاق به عنوان تنظیم کننده روابط میان انسان ها، همواره از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است. در مدیریت نیز این ساز و کار درونی، بدون آن که نیاز به اهرمهای بیرونی داشته باشد، قادر است تا عملکردهای اخلاقی را در کارکنان تضمین نموده و سازمانی اخلاقی را به وجود آورد. نقش اخلاق در عملکردها و رفتارها، در تصمیم گیریها و انتخابها و در برخوردها و ارتباطات مهم و تعیین کننده است. از این روست که امروزه بحث اخلاقیات و مدیریت، یکی از مباحث عمده رشته مدیریت گردیده است. اخلاق کار میتواند از راه تنظیم بهتر روابط، کاهش اختلاف و تعارض و افزایش جو تفاهم و همکاری و نیز کاهش هزینههای ناشی از کنترل عملکرد را زیر تأثیر قرار دهد. به علاوه هوش اخلاقی موجب افزایش تعهد و مسئولیتپذیری بیشتر کارکنان شده، به بهبود کارایی فردی و گروهی میانجامد. رعایت اخلاقیات در برخورد با ذی نفعان داخلی و بیرونی، باعث افزایش مشروعیت اقدامات سازمان و استفاده از مزایای ناشی از افزایش چندگانگی شده، سرانجام موجب بهبود سود آوری و مزیت رقابتی میشود.