یک نفر که الان اسمش را فراموش کرده ام گفته بود: دروغ هر چه بزرگ تر باشد، باورش راحت تر است؛ یعنی باور پذیرتر است. من لیستی از دروغ های بزرگ آماده کرده ام و برای اینکه یادم باشد که این اراجیف نباید باورم شود روزی سه بار بعد از غذا به آن نگاه می کنم:
1. سرمایه گذاران منطقی رفتار می کنند.
2. بازار آینده را می خرد.
3. همه چیز در قیمت نمود پیدا می کند.
4. اکثریت همیشه درست تصمیم می گیرد.
5. بازار را نمی توان شکست داد.
6. تصمیمات سرمایه گذاران حقوقی از کیفیت بالاتری نسبت سرمایه گذاران حقیقی برخوردار است.
7. حباب قابل اندازه گیری است.
8. قیمت سهام قابل پیش بینی است.
رمان "جزء از کل" شاهکار آقای "استیو تولتز" است. او در جایی از داستان 656 صفحه ای اش می نویسد:
هیچ وقت نمی شنوید ورزشکاری در حادثه ای فجیع حس بویایی اش را از دست بدهد. اگر کائنات تصمیم بگیرد درسی دردناک به ما انسان ها بدهد که البته این درس هم به هیچ درد زندگی آینده مان نخورد، مثل روز روشن است که ورزشکار باید پایش را از دست بدهد، فیلسوف عقلش، نقاش چشمش، آهنگساز گوشش و آشپز زبانش. درس من؟؟ آزادی ام را از دست دادم...
یک روز در جمع دوستانم که همگی از سرمایه گذاران فعال در شرکت های بورسی هستند همین سؤال را پرسیدم. اگر کائنات بخواهد درسی دردناک به یک سرمایه گذار بدهد؟؟
همگی جواب دادند پولش. پولش را از دست خواهد داد. اما من فکر می کنم دردناک ترین درس از دست دادن "پول نداشته" است. یعنی وقتی اعتبار (وام) می گیری و زیان تو آنقدر بزرگ می شود که پول نداشته ات یعنی پول دیگری را به باد فنا می دهی.
کسانی که با نیزه از روی مانع می پرند را به خاطر بیاور. پرش با نیزه همان سرمایه گذاری با وام است. اگر حرفه ای باشی از روی ارتفاع رد می شوی و نرمی تشک تنت را لمس خواهد کرد. خدا برای کافر هم نخواهد قبل از رسیدن به مانع در ارتفاع دستش از نیزه جدا شود و با مغز به زمین بخورد.