«وقتی بچه بودم مادرم اصول سر میز نشستن را یادم داد و گفت: "اگر روزی ملکه تو را به مهمانی چای دعوت کند ممکن است لازمت شود."چهل وپنج ساله ام و تا به حال هیچ دعوت نامه ی سلطنتی دریافت نکرده ام ولی رفتارم سر میز خیلی دلنشین است. وقتی ده سال تان است کارهای روزمره ی ناخوشایند بدون یک قصه ی "روزی از من ممنون خواهی بود" مسخره اند.»
آنت سیمونز این خاطره را در ابتدای فصل قصه های بینشی در کتاب "بهترین قصه گو برنده است" تعریف می کند. سیمونز که تجربه ی مشاوره٬ آموزش و تسهیل گری در سازمان های مهمی مثل ناسا٬ آی.بی ام و مایکروسافت را دارد٬ در کتاب "بهترین قصه گو برنده است" به ما نشان می دهد چه کارهای بزرگی از واقعیت های کوچکی که قصه نام گرفته اند٬ برمی آید. او در این کتاب با مثال هایی از تجربه های واقعی و تمرین هایی قدم به قدم ما را با شگردهای موثر در کسب وکار آشنا می کند.