سبد خرید شما خالی است.
سلام! من آگوس پیانولا هستم. الان دیگر باید بدانید که توی اتاقی پر از هیولا زندگی می کنم. نه؟
از بخت بد هیولاها، دکتر بروت ناتو آن بنده خداها را از کتاب شان پرت کرده بود بیرون و جایی نداشتند بروند. ولی بدترین بخش قضیه این است که خود دکتر بروت و دستیارش، نپ، هم آمده اند سروقت مان و همین جور یک ریز بامبول سوار می کنند. حالا گیر داده اند که یک مرکز خرید درندشت بسازند که باعث می شود پارک شهرمان، گال رنا، از روی نقشه محو شود. خوشبختانه پینتاکا با قلم موهایش و ا ختاسل با گیتارش اوضاع را سروسامان می دهند تا نقشه های دکتر بروت نقش بر آب شود.
کتابی با یک عالمه ماجرای عجیب و هیجان انگیز!