سبد خرید شما خالی است.
شهری بود، یک کتابدار و یک آتش سوزی. همان وقتی که در شهر بودم مأمور شدم آتش سوزی را بررسی کنم و فکر می کردم کتابدار می تواند کمکم کند تا تبهکار را تحویل قانون بدهیم. تقریباً سیزده ساله بودم و اشتباه می کردم. راجع به تمامش اشتباه می کردم. باید این سؤال را می پرسیدم که «چرا کسی باید ساختمانی را خراب کند، در حالی که می خواسته ساختمان دیگری را از بین ببرد؟» به جایش سؤال اشتباه را پرسیدم، کم و بیش چهار سؤال اشتباه را. این کتاب گزارش سومین شان است.