سبد خرید شما خالی است.
شخصیت اصلی داستان، مهاجری از کشور هائیتی ست که با همسر و دخترش زندگی آرامی را می گذراند، ولی او رازی وحشتناک را پنهان کرده است: وی در دهه ۱۹۶۰ از اعضای نیروی امنیتی مخوف تان تان ماکوت بود که ماموران رژیم جنایت کار دووالیه بودند. به وی ژاله کش می گفتند چون معمولا قبل از سپیده دم، زمانی که شبنم تازه داشت بر روی برگ ها شکل می گرفت، سر می رسیدند و قربانیان شان را به زور از خانه های شان بیرون می کشیدند.