سبد خرید شما خالی است.
این رمان در رابطه با مدافعان حرم و فعالیت سپاه در خارج از مرزها است که با محوریت مدافعان حرم نوشته شده است.
در بخشی از این کتاب آمده است: «آرام آرام روی قبرهای وسط حیاط قدم می زدم و با گوشه چشم، تاریخ نوشته شده بر آن ها را می خواندم. بعضی جوان، بعضی میانسال، بعضی پیر، راستی مردن درد داشت؟ ناگهان یک جفت کفش سرمه ای رنگ با عطری تلخ و آشنا مقابل چشمانم سبز شد. سرم را بالا آوردم. صدای کوبیده شدن قلبم را با گوش هایم شنیدم. چند روز از آخرین دیدنش می گذشت؟ زیادی دلتنگ این غریبه نبودم؟ اما این غریبه، با شلوار مشکی و پیراهن مردانه سرمه ای رنگش، زیادی دلنشین به کام احساسم آمد. بازهم موهای کوتاه و ته ریشی به سیاهی زغال ...»