کتاب حاضر نتیجه یافته های علوم اعصاب و پیوند آن با شناخت اجتماعی است. این اثر در سیزده فصل تدوین یافته که در فصل یکم روان شناسی اجتماعی و پیشرفت علوم اعصاب را مورد بررسی قرار می دهد. در فصل دوم به تفصیل، روش های مطالعه در علوم اعصاب را توضیح می دهد. در فصول دیگر کتاب، سیستم نورون های آینه ای، مغز اجتماعی و عصب شناسی فرهنگی، (همدلی، شناخت هیجانات، تئوری ذهن، شناخت خود و دیگری)، بازنمایی خود و دیگران در بافت فرهنگی، ادراک انسانیت ادراک گروه های غیرخودی سیستم های عصبی تصمیم گیری هیجانی، درد اجتماعی، سالمندی و شناخت اجتماعی، با دقتی علمی، افق هایی نو در پژوهش را می گشاید. مطالعه این اثر، نه تنها برای دانشجویان رشته های علوم اعصاب، بلکه برای روان شناسان، روان پزشکان، جامعه شناسان و عموم علاقه مندان شناخت اجتماعی مفید و کارساز خواهد بود.
پژوهشگران شناخت اجتماعی، به بررسی نحوه ساختن واقعیت اجتماعی توسط افراد میپردازند، زیرا بر این باورند که رفتار اجتماعی مستقیما توسط محرکهای بیرونی موقعیت تعیین نمیشود، بلکه توسط بازنمایی ذهنی و درونی از آن موقعیت مشخص میشود. درک رفتار اجتماعی، اساسا مستلزم درک فرآیندهای میانجیگر درونی است. با اینکه بررسی فرآیندهای میانجیگر از این منظر نسبتا روشن و واضح به نظر میرسد، اما روانشناسان علاقه زیادی به ارتباط پنهان میان محرکها و پاسخهای رفتاری آشکار ندارند. رفتارگرایان به ویژه معتقدند که رفتار اجتماعی میتواند بر اساس احتمال تقویت (پاداش و تنبیه، اسکینر، ۱۹۳۸) یا اصل مجاورت (واتسون، ۱۹۳۰) و نه فرآیندهای شناختی میانجیگر تبیین شود؛ البته این پژوهشگران وجود فرآیندهای ذهنی را انکار نمیکنند؛ با این حال معتقدند که فرآیندهای شناختی بر خلاف محرکهای بیرونی و رفتار آشکار، نمیتوانند به طور عینی مشاهده شوند. بنابراین آنها فرآیندهای درونی را به مثابه پدیدههای جعبه سیاه در نظر میگیرند که فراتر از قلمرو علوم روان شناختی قرار دارند.