سبد خرید شما خالی است.
چارلی، اولیور و لالا عاشق این بودند که بیرون از خانه با هم بازی کنند. یک روز که هوا خیلی خوب بود، آن ها با هم به ماهیگیری رفتند. اما زیاد به چارلی خوش نگذشت، چون به جای ماهی فقط تکه های چوب می گرفت. بعد تصمیم گرفتند چندتا قایق کوچک بسازند و با آن ها مسابقه بدهند. اما باز هم اوضاع خوب پیش نرفت. قایق چارلی توی مسابقه آخر شد. اوضاع کمی ناراحت کننده شده بود، تا این که فکری به ذهن اولیور رسید...