"هوش معنوی" نگاهی نو به بعد دیگری از هوش است که به رغم سابقه ی طولانی توجه بدان، همچنان در مباحث روان شناسی مغفول مانده است. شناخت هوش معنوی و ابعاد آن، شناخت ارزش واقعی خود در فصل اول و در فصول دیگر، احساس امنیت درونی، نیروی خرد الهامی، ارزش ایمان واقعی، هدف درست، عمل درست و اجازه دهید نور درون شما به درخشش درآید، توصیف و تحلیل می شود.نویسنده نشان می دهد که چگونه پرورش هوش معنوی، روابط درون فردی، میان فردی و مدیریت را بهبود می بخشد و موجب موفقیت و شادمانی درونی می شود.
ما به گونهای آموزش دیده و تربیت شدهایم که بتوانیم زندگی خود را مدیریت کنیم. به نظر میرسد که بعضی افراد، این کار را با مهارت بیشتری انجام میدهند و زندگی آنها سرشار از موفقیتها و دستاوردها است، اما عده دیگری کمتر در این کار موفق هستند و ظاهرا از زندگی سطح پایینتری برخوردارند. جامعه به عنوان یک کل بر اساس موفقیتهای ظاهری ما، میزان ارزشمندی و موفقیت ما را تعیین میکند. این مسئله باعث میشود که بسیاری از افراد ثروت و امنیت خود را به دیگران نشان دهند؛ در حالی که در پشت این داشتهها حقیقتا هیچ چیزی نهفته نیست و به نظر میرسد افرادی که زندگی آن را مدیریت میکنند انسانهای شناخته شدهای هستند؛ افرادی که میخواهیم خود را با آنها مرتبط کنیم و از بودن با آنها شاد میشویم. باید از خود بپرسیم که آیا این افراد که در مدیریت زندگیشان موفق اند، لایق الگو برداری هستند؟ اگر به تعریف کلمه مدیریت کردن در فرهنگ لغت نگاهی بیندازیم، عبارتهای جهت دهی، کنترل کردن، اعمال کنترل یا جهت دهی به موضوعات یا علاقه مندیها را میبینیم.