فرانسواگارد، درسال 1959 درشهر کوچک کنه، نزدیک دریای مدیترانه به دنیا آمد.پدرش استاد زبان روس و مادرش خانه داراست. پس از تحصیل در رشته ی علوم سیاسی، درسال 1984 از دانشکده ی علوم اداری با نشانِ لیاقتِ لوییزمیشل، فارغ التحصیل می شود.
پس از آن، در مقام مدیر ارشد دولت فرانسه، سابقه ی کاری پربار و بسیار درخشانی را برای خود رقم می زند، و به سفرهای کاری زیادی می رود: مارتینیک (جزیره ی واستانی متعلق به کشور فرانسه در اقیانوس آرام)،کالدونیای جدید (مجمع الجزایرفرانسه در اقیانوس آرام)، جزیره ی رئونیون (دپارتمان فرانسه آنسوی اقیانوس هند) و سرزمین های قطب جنوب فرانسه و
از 1991 تا2010 در مناصب گوناگون مدیریتی در دولت فرانسه خدمت می کند.
فرانسوا گارد اولین رمانش، چه برسروحشی سفید آمد؟ را در 53 سالگی می نویسد، که با اقبال زیادی در مجامع ادبی روبه رو می شود و جایزه ی کنکور برترین رمان سال 2012 و نیز هفت جایزه ی معتبر ادبی دیگر را برای او به ارمغان می آورد. درسال 2013، دومین رمانش به خاطر سه کرون را به چاپ می سپارد ، که رمان اولِ سال می شود. این دو رمان، رمان هایی حادثه ای هستند که جایگاه فرانسوا گارد را به مثابه ی استاد مسلّم این ژانر ادبی تثبیت می کنند. گارد توانسته دراین نوع ادبی جان تازه ای بدمد و ثابت کند که رمان ماجرامحور برخلاف آنچه ادعا می شود، در فرانسه نمرده است.
رمان وحشی سفید، رمان حماسی جزیره ای، بر مبنای ماجرایی واقعی شکل گرفته است، ماجرای جاشویی 13 ساله و فرانسوی به نام نارسیس پلتیه (1894-1844) که درسال 1857 در ساحل شمال شرقی استرالیا از گروه جدا می افتد و
فرانسوا گارد این داستان را دست مایه قرار می دهد تا از خلال آن، جنبه های روانشناختی روابط انسانی و مضامین آن و نظریه های مطرح انسان شناسی و تمدن را زیر سوال ببرد. این رمان تلفیقی است از واقعیت و افسانه و بیشتر بیانگر تخیل پویای نویسنده است تا داستان واقعی نارسیس پلتیه.
در وحشی سفید، فرانسوا گارد چشم اندازهای مردم شناسی تازه و بدیعی ارائه می دهد و معتقد است که باید انسان و محیط زیست را از نو تعریف کرد. وی میادین جدیدی برای این پویش علمی تبیین می کند و ارتباط انسان با تمدن و با دیگری را مورد کنکاش قرار می دهد و عقاید مرسوم درباره ی جوامع وحشی را به چالش می کشد. انسان های متمدن، آن طور که باید و شاید، به آن معنا متمدن نیستند: زندگی در درون جنگل هایی که هنوز بکر و دست نخورده باقی مانده اند، آرام تر، دل انگیزتر و الهام بخش تر است تا جامعه ی تازه صنعتی شده ی دوران امپراطوری دوم فرانسه!
خالق وحشی سفید مرزهای دنیای مرسوم را درهم می شکند و می گوید هیچ چیزی فی ذاته نقض ناشدنی نیست. ارتباط ما با دیگربودگی و استحاله ی شخصیت، هویت، تنهایی، بقا، تمایز و ادغام از دیگر بن مایه های اثر اوست.
گارد در جایی گفته است: با آن که رمان مرا با رمان رابینسون کروزوئه مقایسه می کنند، ولی وحشی سفید شباهت اندکی با رمان دانیل دوفو دارد و من بیشتر ملهم از آثار ژول ورن، کلودلِوی اِستِروس درکتاب "گرمسیریان اندوهبار"، مارگریت یورسُنار در رمان تاریخی خاطرات آدرِیَن، وژان پوتوکی در رمان تخیلیِ دست نوشته ی پیداشده درساراگس بوده ام.
به باور او هیچ فرهنگی را نمی توان بدون ارجاع به فرهنگ خود دریافت. ما سعی داریم به نحو نومیدانه ای با تکیه بر کدها و اصول خودمان، فرهنگ دیگر را درک کنیم، در حالی که قابل انطباق نیستند. گارد اهمیت محیط تربیتی و زبان را در شکل گیری شخصیت نشان می دهد و زبان را انعکاس واقعی فرهنگ گروه می داند، و بر اهمیت زبان در برقراری ارتباط و ادغام شدن درقلب یک گروه تأکید دارد.
سبک فرانسوا گارد سبکی است کلاسیک و باشکوه، و در عین حال روان و سیال، با صلابتی روش مند که نشان از جدیت و سخت کوشی حرفه ای او دارد. رمانی با ساختاری بدیع و پر شور که شمّ ماجراجویی، جذابیتش را دو چندان می کند. وحشی سفید، قصیده ای ملهم از ژان ژاک روسو و رمانی تاریخی و افسانه ای انسان مداراست.
گارد هم اکنون باخانواده اش در ناحیه ی کوهستانی "مون بلان" زندگی می کند.
مریم خراسانی مترجم اثر درباره ی این کتاب می گوید: چه بر سر وحشی سفید آمد؟ اولین اثر فرانسوا گارد است که به خواننده ی فارسی زبان معرفی می شود. در ترجمه ی این رمان با دشواری های فراوانی روبه رو بوده ام که چالشی سخت و در عین حال دلنشین بود. در ویرایش متن نهایی و درک برخی قسمت ها، سرکار خانم بئاتریس- مارگریت ترهارد و نیز همسرم حسین حامد به یاریم آمدند که از آن ها تشکر می کنم.