نُه کتاب بزرگ. نُه قلمروی خطرناک. نُه ماجرای غریب. همه به این ختم می شوند. تمام پیروزی ها. تمام شکست ها. تمام هیجان ها و ناامیدی ها و امیدها و درماندگی ها و ترس ها. تک تکِ کارهای بابی پندراگن و تک تکِ لحظاتِ نفس گیرِ ماجراجویی هایش در فضا و زمان او را به این پایانِ حماسی رسانده است. او و دوستانِ مسافرش باید نیروهای خود را یک کاسه کنند و برای آخرین نبردِ دشوار خود در برابرِ سنت دین آماده شوند؛ اما همه شان می دانند که بخت چندانی در برابر او ندارند. سنت دین تمامِ هالا را تسخیر کرده و مهم تر از آن روحِ تمامِ اهالیِ هالا را در چنگ خود دارد.
اما در این کتاب، پاسخِ تمامِ سؤال ها داده می شود. تمامِ رازها افشا می شود. در این کتاب تنها قلمروی دهم در خطر نیست، در این کتاب تنها تمامِ هالا در خطر نیست... جایی دیگر هم در خطر است که حضورش برای نخستین بار در این کتاب افشا می شود.
نبردِ هالا آغاز می شود و از همه مهم تر: افشای رازها آغاز می شود.