کتاب یادداشت های یک مرد زیادی

واژه فوق العاده ای کشف کردم... دقیقاً زیادی، فکر نمی کنم دیگران از این واژه برای توصیف خودشان استفاده کنند، مردم خشمگین، مهربان، عاقل، احمق، آرام و یا ناآرام اند اما زیادی... نه. قطعاً بدون همه ی این مردم نیز، دنیا شادمانه به گردش اش ادامه می دهد... اما بدون شک زیادی بودن نقطه ی برجسته ی شخصیت و وجه تمایزشان نیست و زمانی که درباره ی آن ها صحبت می کنی، اولین واژه ای که بر زبانت جاری می شود، واژه زیادی نیست، اما درباره ی من هیچ چیز نمی توان گفت، جز زیادی.

بله انسان زیادی، همین و بس.

• مادر ~ماکسیم گورکی، محمد قاضی (مترجم)
• خنده در تاریکی ~ولادیمیرولادیمیروویچ ناباکوف، امید نیک فرجام (مترجم)
• جمیله، زیباترین داستان عاشقانه جهان ~چنگیز آیتماتوف، محمد مجلسی (مترجم)
• مزدک ~موریس سیماشکو، مهدی سحابی (مترجم)
• دشمنان ~آنتون پاولوویچ چخوف، سیمین دانشور (مترجم)
• موارد بیشتر (78)

• خاک بکر ~ایوان سرگی یویچ تورگنیف، عبدالرحمن رزندی (مترجم)
• آشیانه ی اشراف ~ایوان سرگی یویچ تورگنیف، آبتین گلکار (مترجم)، مهدی نوری (ویراستار)
• آدم زیادی ~ایوان سرگی یویچ تورگنیف، عباس باقری (مترجم)
• سه داستان عاشقانه ~ایوان سرگی یویچ تورگنیف، عبدالحسین نوشین (مترجم)، حسین جاوید (ویراستار)
• پدران و فرزندان ~ایوان سرگی یویچ تورگنیف

• خاطرات پزشک جوان ~میخائیل آفاناسیویچ بولگاکوف، فهیمه توزنده جانی (مترجم)
• پالیکوشکا ~لئو تولستوی، فهیمه توزنده جانی (مترجم)، مریم برزگر (مترجم)