گونتر گراس، رمان نویس، شاعر، نمایشنامه نویس، منتقد، گرافیست و مجسمه ساز، متولد ۱۹۲۷ در دانزیگ لانگفور آلمان، برجسته ترین نویسنده ی امروز آلمان است. او در سال ۱۹۴۴، هنگام خدمت سربازی، اسیر نیروهای آمریکایی شد و تا سال ۱۹۴۶ در اسارت ماند. بعد از آزادی به عنوان کشاورز روزمزد و کارگر معدن کار کرد و هم زمان به تحصیل هنر پرداخت. از سال ۱۹۵۶ تا ۱۹۵۹ در پاریس از راه مجسمه سازی، طراحی گرافیک و نوشتن امرار معاش می کرد. اولین شعرش در ۱۹۵۶ منتشر شد و اولین نمایشنامه ی او در ۱۹۵۷ روی صحنه رفت و در ۱۹۵۹ با انتشار طبل حلبی به موفقیت جهانی دست یافت. در ۱۹۶۰ به فعالیت سیاسی روی آورد و به تبلیغات انتخاباتی برای حزب سوسیال دموکرات ها پرداخت و در مقالاتش آرزوی آلمانی رها از تعصب و افکار توتالیتر را مطرح کرد.
برای درک درست و ارزشگزاری گونترگراس، نخست باید شاهکارش طبل حلبی را خواند؛ بدون خواندن این اثر هر نوع اظهار نظر قطعی پیش داوری صرف است.
گرایش گونترگراس به نویسندگانی چون رابله و سروانتس و شیوۀ نوشتن و فضای داستانی آنها و به کار گرفتن اسطوره و افسانه و فابل و انتخاب آدمهای گوژپشت و گورزاد و غمبادی و سگ و موش و گربه همه از این رهگذر است. آدمهای گراس اغلب مجنون و معیوب و علیل اند، اغلب دلقک اند، اما از نیرویی عجیب و شیطانی برخوردارند، از نیروی قهرمان سازی.
طبل حلبی اثری است فلج کننده، خواننده را در چنگال خود می گیرد؛ و آنگاه با سر در گنداب زندگی دهشتزا رهایش می کند.