کتاب یوزپلنگانی که با من دویده اند

ناشر: مرکز
تاریخ نشر: اسفند 1402
تعداد صفحه: 88
شابک: 978-964-305-010-8
قطع کتاب: رقعی
نوع جلد: شومیز
وزن: 113 گرم
رتبه فروش: #645 (مشاهده پرفروش ترین ها)
950,000 ریال
خریداران به همراه این کتاب، موارد زیر را نیز سفارش داده اند
مرور کتاب
از خبرگزاری کتاب ایران

نام بیژن نجدی و مجموعه یوز پلنگانی که با من دویده اند آن چنان در هم گره خورده و مرتبط هستند که بیشتر کارهای این نویسنده را تحت الشعاع قرار داده و اغلب علاقه مندان به آثار این نویسنده انگار تنها همین یک مجموعه را به رسمیت می شناسند.

مجموعه یوزپلنگانی که با من دویده اند یکی از بهترین مجموعه داستان های بعد از انقلاب است که تاثیری به سزا در رشد ادبیات داستانی داشته است، این مجموعه که به لحاظ استفاده از عنصر تخیل و شکار موضوعات بکر و ساخت و ساز بدیع فضاهای داستانی در مقایسه با کارهای دیگر حرف اول را می زند به تنهایی توانست نام نویسنده اش را بر سر زبان ها بیندازد و بخشی دیگر از جهان بی انتهای داستان را به علاقه مندان معرفی کند.
بیژن نجدی نویسنده ای پر حوصله است که حاصل بیش از پنجاه سال داستان نویسی اش را در همین مجموعه ارائه کرد و این نکته را به اثبات رساند که زیاده نویسی و تولید انبوه هرگز نمی تواند نویسنده های بزرگ تربیت کند.
نجدی در این مجموعه چند داستان کوتاه پر مایه عرضه کرده که هر کدام به جهت عمق اصالت داستانی و عبور از مرزهای مرسوم و شناخته شده در این حرفه قابل مطالعه اند.
شیوه های نفوذ ذهنیت نویسنده در اعماق وجودی انسان ها و کندوکاو درونی آن ها نکته ای است که در همه داستان های این مجموعه رخ نمایانده و گویی جزئی از دنیای ذهنی نجدی هستند، نکته ای که در داستانی چون سپرده به زمین رویه ظاهری بیشتری دارد.
این داستان که با یک خبر غافلگیر کننده در محیطی روستایی آغاز می شود آرام آرام شکل و شمایلی روانشناختی به خود می گیرد و خواننده از خلال همین اتفاق به سمت و سوی شخصیت هایی کشانده می شود که درد تنهایی سال ها آزارشان داده است.
نجدی در این داستان با استفاده از یک اتفاق در محیط بیرونی به یک باره سر از دنیایی درونی در می آورد و ماجراهای غافلگیر کننده ای می سازد که ریشه در روان آدمی دارند.
شخصیت ملیحه در این داستان به عنوان یک شخصیت مثال زدنی با استفاده از تنهایی بچه ای که در تصادف با قطار کشته شده مرحمی برای تنهایی خود دست و پا می کند و همراه با شوهرش تصمیم می گیرد که با دفن بچه بی پناه از رنج تنهایی خود بکاهد و آرزوهای بچه دار نشدن خود را به این شکل پوشش بدهد.
نجدی در این کار کوتاه موفق به ایجاد فضایی راز آلود شده که در آن واحد چند چهره را به موازات هم معرفی می کند، او هر یک از شخصیت های تنها را به گونه ای ساخته که یاد آور یکدیگرند و گویی برای کمک به یکدیگر دنبال لحظاتی مناسب می گردند: خودمون دفنش می کنیم، بعد شاید بتونیم دوستش داشته باشیم....
اغلب داستان های این مجموعه دارای قدرت و استحکامی قابل قبول هستند، اما ظاهرا نجدی در داستانی چون استخری پر از کابوس بیش از اندازه در قالب شخصیت اصلی نفوذ کرده و بیش از اندازه لازم از زبان او حرف زده است،خواننده در این داستان به خوبی در نمی یابد که شخصیت مرتضی با آن روحیه حساس و هوش بالا چرا نمی تواند خود را از اتهام کشتن یک قو بر هاند، شخصیت متضاد مرتضی در چند بخش از کار شخصیتی بی دست و پا نشان داده می شود که با کلیت ماجرا و تصویر های اولیه همخوانی ندارد، مرتضی گویی در این کار قصد دارد که خود را به عنوان یک متهم معرفی کند و بر همین اساس جواب های او به مامور پلیس جواب هایی عجیب و بدون منطق است.
مرتضی در جواب ماموری که می پرسد: با چی کشتیش؟جواب می دهد:با پارو...فکر کنم با پارو و دوباره در جواب سوالی که منظورش از نمی دانم چیست می گوید: آن جا پر از روغن بود
نجدی در این داستان می توانست عمق احساسات مرتضی را به گونه ای دیگر ارائه و نوع شخصیتی او را خیلی سر راست تر معرفی کند چون این ماجرا وشخصیت هایش نیازی به مشکل نویسی ندارند.
یکی دیگر از داستان های مجموعه یوزپلنگانی که با من دویده اند داستان سه شنبه خیس است که در زمره داستان های حسی عاطفی جای می گیرد، نجدی در این داستان خواننده را به مرزهای تخیل و واقعیت می کشاند و همراه با شخصیت هایی زخم خورده به سفری دور و دراز دعوت می کند.
این داستان مربوط به شخصیتی است که در زندان های شاه به شهادت رسیده و خانواده او پس از سر نگونی حکومت به قصد مشاهده بیرون آمدن او از در زندان انتظار می کشند اما هرگز از سیاوش اثری نمی بینند و زندگی خیالی ملیحه با پدرش از همان لحظه آغاز می شود، پیوند ذهنیت اعضای خانواده و دوری آن ها با تخیلات شیرین ملیحه چهارچوب اصلی این داستان را شکل می دهد و نجدی به زیبایی از پس مهار فضا بر آمده است.
تاریکی در پوتین، چشم های دکمه ای من، شب سهراب کشان، خاطرات پاره پاره، روز اسب ریزی و...از دیگر داستان های خوب این مجموعه هستند که هر یک ظرافت هایی از هنر نویسندگی نجدی را در خود دارند.

درباره کتاب یوزپلنگانی که با من دویده اند

دفتر خاطرات:

بیست و چهارم پائیز؛ 

دیروز به دنیا آمدم 

عاشق شدم، دیروز

و دیروز بود که من مردم

 

بیست و پنجم پائیز:

امروز، زاده شدم

ظهر، عاشق خواهم شد

و غروب نخواهم مرد تا...

 

بیست و ششم پائیز: 

که در من زاده شوی،

با تو هستم عشق پائیزی عشاق

و....آنگاه 

هرگز پائیز نخواهد شد.

 

 

کتابهایی با موضوعات مشابه
از پدیدآورندگان این کتاب
مشاهده موارد مشابه بر اساس دسته بندی
کتابهایی که اخیرا مشاهده کرده اید