رمان تاریخی آلکساندر دوما (1) معروف به دومای پدر، (1802-1870)، نویسنده فرانسوی، که با همکاری آدرین مارکه (2)، طراح اولیه آن، نوشته شده و در 1844 انتشار یافته است. قهرمانهای این وقایع، چهار اصیل زاده از تفنگداران لوئی سیزدهم هستند که دوستانی صمیمی و جداناشدنیاند. آتوس (3) همان کنت دو لا فر (4) است که به دلیل ازدواج با زنی ماجراجو از ناچاری تفنگدار شده است. وی روحیهای رؤیاپرداز و نجیب و پرمناعت دارد. پورتوس (5)، که نام اصلی او والون (6) است، غولپیکری است خوشقلب و خودنما. آرامیس (7) با شوالیه اربله (8) که ماجرایی عشقبازانه موجب سلب رسالت دینی از او شده است و پیوسته میان حال عرفانی ابهامآلود و مهارتی در دسیسه و عشقهای پنهانی در نوسان است. دارتانیان (9) از اهالی کاسکونی (10)، که مردی است باهمت و حیله گر با پساندازی ناچیز و از شهرستان زادبوم آمده است، به سه یار اول میپیوندد و بعداً قهرمان داستان میشود. وی که در هوای تفنگدار شدن است، از طریق دوئل با هریک از آن سه یار، که به حمله مشترک پیروزمندانهای به نگهبانان کاردینال ریشلیو (11)، دشمن دیرینه تفنگداران شاه، میانجامد، با آنان رفیق میشود. برحسب اتفاق، دارتانیان با میلادی (12)، از عمال کاردینال، که همان نخستین همسر آتوس باشد، درگیر میشود؛ به گونهای که این جاسوسه خطرناک وارد کارهای سه تفنگدار میشود و به هوای انتقامجویی در پی آنان است. عشقی که دارتانیان نسبت به کنستانس بوناسیو (13) ندیمه وفادار آن دوتریش (14)، دارد، مهمترین خوان داستان را پدید میآورد. زیرا ملکه دوازده الماس نشان اهدایی شاه را به معشوق خویش، باکینگم (15)، هدیه کرده است. کاردینال قصد لکهدار کردن ملکه را دارد؛ از اینرو، به لوئی سیزدهم توصیه میکند تا به ملکه بگوید که در مجلس رقص آتی دربار باید آن جواهر را پیرایه خود سازد؛ به طوری که چهار یار، با برخورداری از کمک کنستانس باوفا، سفری خطرناک را به انگلستان در پیش میگیرند و دسیسههای مزدوران کاردینال را خنثی میکنند تا جواهرات را بازیابند. آتوس، پورتوس و آرامیس از معرکه بیرون رانده میشوند، تنها دارتانیان مأموریتی را که به وی محول شده است به سرانجام میرساند. شبح مخوف میلادی برفراز آخرین ماجراها چرخ میزند. وی میکوشد تا تفنگداران را مسموم سازد و فلتون (16) غیرتی و متعصب را میدارد که دشنه در پیکر باکینگم بنشاند، و کنستانس بوناسیوی تیرهبخت را با زهر خوراندن هلاک میکند؛ سرانجام وی به دست چهار یار میافتد که لرد وینتر (17)، برادرشوهر دوم میلادی که به دست همسرش به قتل رسیده است نیز به آنان میپیوندد. وی محکوم به مرگ میشود و اعدام میگردد. سه تفنگدار چنان موفقیتی کسب کرد که جز با موفقیت زندگی و ماجراهای عجیب و حیرتآور رابینسون کروزوئه یورکیملاح، در متجاوز از یک قرن بیش از آن، قابل قیاس نیست. همه رویدادها در فضایی راحت و طبیعی جریان مییابد که همواره چندان که به ظاهر مینماید سطحی نیست. مهارتی که برای هدایت اثر در مسیر پیشرفته به کار رفته است، در هیچ اثری از این نوع نمیتوان بازیافت. طرز شروع داستان سه تفنگدار را میتوان به راحتی در خاطرات دارتانیان (18)، اثر ژ.س. کورتیلز دو ساندراس (19)، بازشناخت، تا به حدی که بعضی از منتقدان، از جمله کرار (20)، در کتاب تقلبات ادبی مکشوفه، آن را سرقت ادبی ننگینی بیش ندانستهاند. در حقیقت، دوما توانست از انبوه به هم ریخته نوشتههای تاریخی-افسانهای، اثری بس اصیل و باروح بیرون کشد که اگر او نبود به بوته فراموشی سپرده میشد. در پاورقی رمان اسرار پاریس، اثر اوژن سو (21) آلکساندر دوما، با بهرهجویی از جاذبه تاریخ فرانسه در میان عامه مردم و با استفاده از انتشار خاطرات، در پی جنبش پردامنهای که تاریخ جدید فرانسه را در آغاز قرن نوزدهم پدید آورده بود، نوع ادبی تازهای آفرید. دوما، که بنیادگذار این نوع ادبی است، در این زمینه همچنان به عنوان سرمشق باقی ماند. برای خلق این نوع ادبی دورگه، نیروی حیاتی سرکش، قوه تخیل سرشار و قلم روان او ضرورت داشت. در بین دویست و پنجاه جلد رمان، خاطرات و سفرنامههای این نویسنده و آثار بیشمار اخلاف او، سه تفنگدار همچون شاهکاری بیهمتا خودنمایی میکند و هنوز هم یکی از پرخوانندهترین کتابهای سراسر جهان است.
موفقیت سه تفنگدار چندان عاجل و کامل بود که دوما ناگزیر شد آن را پی گیرد. و این کار را تنها یک سال پس از انتشار سه تفنگدار با نگارش رمان پس از بیست سال [Vingt ans après]، انجام داد. بیست سال از آن زمان که آتوس، پورتوس و آرامیس و دارتانیان دلاوریهای پرسروری نشان میدادند گذشته است. پس از دوران تسلط ریشلیو، دورهای گذاری مقرون به حیلهگری و سیاستبازی پیش آمد که در آن مازارن (22) پیروز شد. وی، که به مردان وفادار و جازم نیاز داشت وجود دارتانیان را که هنوز تفنگدار بود مفید تشخیص داد. آنگاه، دارتانیان امیدواری پیدا میکند گروه کذایی چهار نفری را، که دست زمانه و حوادث آن را پراکنده ساخته است، گرد آورد. ولی تنها پورتوس خوشقلب، که همان بارون دو والون دو براسیو دو پیرفون (23) ثروتمند کنونی باشد، به او پیوست. آرامیس، که در جمعیت مذهبی وارد شده بود، از آنجا به فروند (24) میپیوندد و با مادام دو لونگویل (25) توطئههایی میچیند. آتوس، که از نو عنوان کنت دو لافر گرفته است در قصر کوچکی در روستا عزلت گزیده و مراقب تعلیم و تربیت پسرش رائول (26)، وکنت دو براژلون (27)، یادگار با مادام دو شوروز (28) است. وی نیز از فروند هواداری میکند. سرتاسر بخش اول رمان به شرح تاریخچه این آشوب بزرگ به ضد قدرت سلطنت، یعنی به آشفتگیهای ناشی از آشوب فروند، فرار دربار به سن ژرمن (29)، اختصاص یافته است. ولی چهار قهرمان، بیخبر در انگلستان به هم میرسند؛ دارتانیان و پورتوس از جانب مازارن به نزد کرامول (30) روانه شدهاند، آتوس و آرامیس هم به آنجا آمدهاند تا چارلز اول را از اعدام نجات دهند. هر دو گروه جز ناکامی چیزی عایدشان نمیشود، و خود را در معرض خشم انتقامجویانه موردون (31)، پسر میلادی، مییابند که، برکشیده و مورد حمایت کرامول، سایه به سایه در تعقیب آنان است. در جریان سفر بازگشت، چیزی نمانده که موردون کشتی حامل آنان را منفجر کند ولی قهرمانان ما با قایقی میگریزند. آنگاه، موردون درصدد است آتوس بدبخت را به غرقابی بکشاند و اگر خاطره پسرش او را به یاد وظایفی که نسبت به او دارد نمیانداخت و وادارش نمیساخت خنجری در سینه دشمن خود بنشاند، کمتر توان مقاومت در خویش میدید. بیگمان، این اثر فاقد آن حرات زندهدلانهای است که زیور رمان سه تفنگدار بود. درعوض، داستان از تمامی تجربههای کامل چهار قهرمان، یعنی توطئهها و اغراض شخصی، موفقیتهای درخشان از پی بدبیاریها مایه میگیرد. و این جمله به مجموع داستان رنگ واقعیت بیشتری میبخشد و با بازسازی تاریخی از نظر امانت کسب امتیاز میکند.
از سال 1846 تا 1850، آلکساندر دوما مشغول کامل کردن تریلوژی خود با نام ویکنت دو براژلون [Le Vicomte de Bragelonne] بود. در بخش اول، ریشلیوی جبار نشان داده شده بود و در بخش دوم مازارن حیلهگر و مکار و عهد آشفته نیابت سلطنت آن دوتریش؛ در سومی، نویسنده ما را به دوران پرتجمل و پرریخت و پاش نخستین سالهای سلطنت لوئی چهاردهم میبرد. قهرمان داستان باز هم دارتانیان است که اکنون سنی از او گذشته است. وی پیش از هرچیز تصمیمی حیرتآور میگیرد، یعنی با ترک گفتن تفنگداران درصدد برمیآید که به شخصه کار بازگرداندن خاندان استوارت (32) را به سلطنت در انگلستان برعهده گیرد. وی ژنرال مونک (33) را دستگیر میکند و موفق میشود او را متقاعد سازد که جلوس چارلز دوم را برتخت سلطنت، به حمایت فرانسه، تسهیل کند و این طلیعه اقبال اوست: از آن پس، وی همواره در کنار لوئی چهاردهم است. آنگاه، رمان با گزارش عشقبازیهای شاه، سقوط فوکه (34)، عروج کولبر (35)، و سرانجام حیله نو و جسورانه، یعنی تلاش آرامیس که سرکرده یسوعیان شده است، صورت وقایعنگاری به خود میگیرد. آرامیس بر آن است که برادر دوقلوی لوئی چهاردهم، همان «مرد پولادین نقاب»، را که بنا به مصالح کشور در خفا مانده است، به جای شاه بنشاند و به کمتر از این رضا نمیدهد. باز هم دارتانیان حلال مشکلات است. سرگذشت رائول دو براژلون، پسر آتوس، به این صحنههای حماسی درهم میآمیزد. رائول، که با دختری به نام دولا والیر (36) بزرگ شده است، از اوان کودکی احساس عمیقی نسبت به او در خود پرورانده است. و هنگامی که معشوقه شاه میشود، جوانک در طی نبردی خود را به کشتن میدهد. و آتوس، که پیر شده و آن پسر یگانه فکر و ذکرش بوده است، دیری نمیگذرد که به او میپیوندد. پورتوس که در اینجا، همچنان که در رمان پس از بیست سال وی را در پی دارتانیان میبینیم، در حالی که طاقت خارقالعاده جسمانی خود را در خدمت او میگذارد، در پیکاری به هلاکت میرسد. دارتانیان، که مارشال دو فرانس شده است، به ضرب لگد اسب کشته میشود. تنها آرامیس پس از یارانش زنده میماند. رمان ویکنت دو براژلون، به عنوان شرح و وصف دورهای تاریخی، چهبسا در این سه داستان، مهمتر از همه و مطابقتر با جو و فضای آن عصر باشد. در حالی که رمان سه تفنگدار، مانند رمان پس از بیست سال، دو جلد بیش نیست، رمان ویکنت دو براژلون چهار جلد است. زیرا، داستانی که در آغاز تنها زمینهای بود که نقشهای نمایان شیرینکاریهای قهرمانان بر روی آن میافتاد، اندک اندک به کسب جایگاه نخست گرایش پیدا میکند. پس، چهبسا اوگوست ماکه (37) مورخ و همکار دوما، دست کم به اندازه خود او سهم داشته باشد. راستش را بخواهیم، چون آدمی به جنگل انبوه این رمان درهم پیچیده و پرطول و تفصیل، لیکن خوشپرداخت و خوشقلم درآید، دیگر چندانی در بند «جدا کردن حسابها» نیست.
احمد سمیعی (گیلانی) . فرهنگ آثار. سروش.
1.Alexandre Dumas 2.Adrien Maquet 3.Athos 4.de la Fere
5.Porthos 6.Vallon 7.Aramis 8.D’Herblay 9.d’Artagnan 10.Gascogne
11.Richelieu 12.Milady 13.Bonacieux 14.Anne d’Autriche
15.Buckingham 16.Felton 17.Winter 18.Memoires de d’Artognon
19.G.C.Courtilz de Sandras 20.Querard 21.Eugene Sue 22.Mazarin
23.Bracieux de Pierrefonds 24.Fronde 25.Longueville 26.Raoul
27.Bragelonne 28.Chevreuse 29.Saint-Germain 30.Cromwell
31.Mordaunt 32.Stuart 33.Monk 34.Fouquet 35.Colbert
36.La Valliere 37.Auguste Maquet