اگر درک کرده باشیم که امروزه دیگر نه تنها اختیاری نیست بلکه اجباری است، اگر ضرورت سازماندهی نیروهای توسعه را دریافته باشیم، اگر درست و کامل فهمیده باشیم که برای درک جهت دار جامعه نیازمند تفکیک و مشخص کردن نیروهای ستادی و نیروهای صفی توسعه ایم و در هر بخشی دقیقاً چه کارهایی باید انجام دهیم، هیچ راهی جز پای نهادن در راه سازماندهی و استفاده از شیوه های عقلی و عملی آن ها نداریم. همین «علت وجودی» مدیریت توسعه را تبیین می کند و لزوم و جبری بودن اتخاذ آن را می نمایاند. در جهان کنونی که تغییرات و تحولات شتابگیر مفهوم جامعه «سی ارهای دستانی» را نه طرح که تحمیل می کند، دیگر هیچ کشور منفردی نمی تواند از توسعه و اداره کارآمد آن دوری گزیند، چون همه کشورها، همه همسایگان و دست کم همه رقبا یا برخی از آن ها با توسعه یافتن به هنگام صلح یا برتری فنی و اقتصادی و به هنگام جنگ با برتری فنی و نظامی از اعمال سلطه فروگذار نخواهد کرد.