سخنی در باب بهتر شکست خوردن...
«سعی کردی، شکست خوردی، اشکالی ندارد. دوباره سعی کن. دوباره شکست بخور. بهتر شکست بخور.» ساموئل بکت
بهتر شکست خوردن شبیه آیینی پویا سرشار از روحیه زندگی است که پیروانش هیچ گاه نتایج موفقیت و شکست را دائمی نمی دانند و برای هر موقعیتی، چشمان باز، ذهنی روشن و روحیه ای خستگی ناپذیر دارند. مسئولیت اقدامات خود را می پذیرند و حتی اگر شکست تقصیر آنها نباشد دانند مسئولیت شکست با آن هاست.
یعنی بدون بر آشفتگی و نا امید شدن بهترین اقدام را انجام می دهند.
شکست برای همه ما واژه ای آشناست. با شنیدن این واژه تجربه های شکست عاطفی، شغلی، تحصیلی و مالی در ذهن تداعی می شوند. این آشنایی به دلیل رایج بودن شکست در زندگی خود و اطرافیانمان هست. جزئی ناخوشایند و اجتناب ناپذیر از زندگی. تجربه هایی تلخ که به احساس ناکامی، خشم و عصبانیت، افسردگی، بیهوده بودن تلاش، و احساس رخوت و یا بی تفاوتی انجامیده است. شکست هایی که حالا موجب ترس ما شده اند؛ زیرا نمی خواهیم به تجربه های دردناک و رنج آور گذشته بازگردیم. این تجربه ها برای تعدادی ضربه محکمی بر روان آنها وارد می سازد که آنها را از ادامه دادن به یک مسیر باز می دارد و در بدترین حالت ممکن، آنها را از ادامه زندگی منصرف می کند. حال که این شکست ها با شدت های مختلف در زندگی وجود دارد و اگر در مواجهه با آنها عکس العمل مناسب و یادگیرنده نداشته باشیم، این احساس ناکامی می تواند آثار روحی و روانی و خسارت های جبران ناپذیری برای ما نیز داشته باشد.