سبد خرید شما خالی است.
آفریقا تنها خانه ای است که ریچل شریدان در تمام عمرش می شناخت. پدر و مادر مبلغش به علت آنفولانزا می میرند و او در مقابل همسایه های بدجنسشان به طعمه ای بی پناه و آسیب پذیر می ماند. ریچل بین دروغ و حرص محاصره و گرفتار نقشه ای مجرمانه می شود. او را به انگلستان می فرستند و در آن جا مجبور می شود با فریب و دروغ زندگی کند. باید مثل شیر صبور و قوی باشد و منتظر فرصتی بماند که بتواند خودش سرنوشتش را به دست بگیرد و دوباره راهی برای برگشتن به خانه پیدا کند.