کتاب مقلدها

در رمان مقلدها، هائیتی در چنگال پاپادوک دیکتاتور، اسیر است و ماکوته، پلیس امنیتی او، یکه تازی می کند. گراهام گرین با شگردهای سینمایی و شیوه های گزارش نویسی، نقش بازانش را در فضایی جدی و طنز - که ویژه ی اوست - به حرکت در می آورد. براون، صاحب مهمانخانه؛ اسمیت، آمریکایی ساده دل ؛ و جونز قابل اعتماد، پشت نقاب هنرمندانه شان یک وجه مشترک دارند؛ هر سه از عشق، رنج و تردید می ترسند.
از اینکه مقلد هستیم نباید چندان گله مند باشیم. بازیگری حرفه ی شریفی است. اگر لااقل مقلدهای خوبی بودیم، دست کم دنیا شناختی از سبک پیدا می کرد. ما واخورده ایم. فقط همین. مقلدهای بدی هستیم، انسان های بدی نیستیم.

• قلعه حیوانات: مزرعه حیوانات ~جورج اورول، امیر امیرشاهی (مترجم)
• 1984 ~جورج اورول، صالح حسینی (مترجم)
• 1984 ~جورج اورول، حمیدرضا بلوچ (مترجم)، شکوه آرونی (ویراستار)، اریک فروم(مقدمه)
• من، پیش از تو ~جوجو مویز، مریم مفتاحی (مترجم)
• هابیت یا، آنجا و بازگشت دوباره ~جان رونالدروئل تالکین، رضا علیزاده (مترجم)
• موارد بیشتر (1768)

• مرد سوم ~گراهام گرین، محسن آزرم (مترجم)، مهدی یزدانی خرم (ویراستار)
• سفر به دنیای خاله آگوستا ~گراهام گرین، مرتضی رستمیان (مترجم)
• جان کلام ~گراهام گرین، پرتو اشراق (مترجم)
• چند داستان کوتاه همراه با تحلیل 2 ~فرانتس کافکا، آنتون پاولوویچ چخوف، جروم دیوید سالینجر، بروس هالند راجرز، گراهام گرین، هکتورهیو مونرو، ری بردبری، شادمان شکروی (مترجم)
• جنگ خاموش من ~کیم فیلبی، گراهام گرین(مقدمه)