سبد خرید شما خالی است.
حدسم راجع به خانه ی واقع در آموندِسن درست بود. من را برای شام برد همان جا، یک روز در راهرو به هم برخوردیم. ظاهراً من را که دید، همان لحظه تصمیم گرفت دعوتم کند به شام. لابد یادش افتاده بود به من قول داده راجع به برنامه ی تدریس صحبت کنیم.