قلمرو پژوهش نیازمند درجهای از انعطاف پذیری ذهنی - روانی است؛ بدین معنا که فرد آمادگی و قابلیت داشته باشد که اگر ذهنیت و فکرش به وسیله شواهد و مدارک تأیید نشد، آن را اصلاح کند. اگر نگاهی بیندازیم به انواع مختلف اغتشاشات و گسستهایی که بعضا ممکن است به واسطه سبکهای ناسازگارانه روانشناختی در الگوی حلقوی ایجاد شود، فهم ضرورت انعطاف پذیری آسانتر خواهد شد. برای نمونه، اجتناب از تعامل با جهان میتواند منجر به ساختن نظریهای شود که هرگز در برابر واقعیت مورد آزمون قرار نگرفته است؛ یعنی هرگز حرکتی از مرحله اول الگوی حلقوی به پایینتر از آن انجام نشده است، که این خود به نوعی ساختن قلعه رؤیایی یا برج عاجی است بدون آن که هیچ گونه مبنای واقعی داشته باشد. نمونه دوم اجتناب یا خودداری از تغییر ایده در تفکر با نادیده گرفتن یا ناقص جلوه دادن واقعیت، یعنی مقاومت در برابر شواهد عینی و راندن بر جاده ذهنیات بیاساس خود در الگوی حلقوی گامهای سوم و چهارم برداشته نمیشود که نمایانگر یک ذهنیت خشک است. این نوع رویه فکری را معمولا در افراد متعصب سنت گرا به وفور میتوان دید. بنابراین از دیدگاه ما، رویه کاوشگرانه و آزاد منشانه و ذهنیت باز به تحقیق و تفحص واقعی، یکی از جنبههای اصلی سلامت و تعادل روانی است؛ همچنان که برخی از متخصصان بهداشت روانی (مانند جاهودا، ۱۹۵۸) درک مناسب واقعیت را یکی از معیارهای سلامت روانی میدانند. بنابراین این گونه به نظر میرسد که ویژگیهایی که برای پژوهش برشمردیم، تقریبا در زندگی روزانه ما کاربرد دارد.