دیر زمانی است که مسلمانان بر سر جانشینی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دچار اختلاف اند. از زمان رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله بلکه در حیات ایشان که جانشینی و وزارت و وصایت امیر مؤمنان علیه السلام از سوی خداوند و توسط آن حضرت اعلام گردید، تردیدها آغاز گشت و در نهایت، زمامداری جامعه ی اسلامی از خلیفه ی پیامبر اکرم ستانده شد. این اختلاف هم چنان باقی است و عواقب ناگوار آن پس از قرن ها هنوز هم دامن گیر جامعه ی اسلامی است.
در این میان پیروان امام به حق و شیعیان امیر راستین مؤمنان هماره بر آن بودند تا مسلمانان را به حق و حقیقت متنبه سازند و وظیفه ی خود را در یاری امام خویش به انجام رسانند و در این راه از بذل مال و جان نیز فرو گذار نکردند.
در طول تاریخ اسلام، شیعیان، با مسائل مختلف اعتقادی درگیر و با شبهات گوناگون فکری رو در رو بوده اند. اصحاب ائمه علیهم السلام با فراگیری تعالیم آن بزرگواران، به مقابله با این شبهه ها می پرداختند و با گسترش آموزه های صحیح دین اسلام، امامان خویش را در هدایت مردم یاری می رساندند. سلمان ها و ابوذر ها بسیار خون دل خوردند. هشام ها و ابن ابی عمیرها رنج فراوان بردند و آن گاه که به اراده خداوند، مردم از تابش مستقیم آخرین خورشید درخشان آسمان امامت محروم گشتند، عالمان شیعه به ترویج مبانی اعتقادی کمر همت بستند و در رویارویی علمی با مخالفان مردانه ایستادند.
اکنون که این میراث گرانبها با چنین پیشینه ای به دست ما رسیده است بر ماست که در حفظ آن از هیچ کوششی دریغ نورزیم و در انتقال آن به نسل های بعد، از هیچ تلاشی فروگذار نکنیم.
«سلسله مباحثی در امامت و خلافت» رویکردی است دوباره به مبانی اعتقادی شیعه و بر آنست تا با آرایشی جدید، میراث علمی علمای شیعه را پاس داشته، با هجوم به ظاهر نو به مبانی فکری و عقیدتی آن - و در حقیقت بازخوانی شده ی شبهات گذشته، به مقابله بپردازد.
از آن جا که گستره ی مباحث امامت و ولایت وسیع است پراکندگی شبهات و کج اندیشی های مخالفان نیز دامنه ای گسترده را در بردارد. گاه عدم توجه به الهی بودن مقام امامت و مقایسه ی آن با تئوری های بشری، عواقبی به دنبال دارد که در نهایت به رد مقامات ائمه علیهم السلام منجر می شود. این که چرا شیعه پس از گذشت چهارده قرن، این قدر بر تبیین غصب حق حکومت امیر مؤمنان اصرار می ورزد و هم چنان دعوای دیرینه ای را دامن میزند این که چرا باید قدرت و علم در یک جا و یک فرد متمرکز شود چطور است که در دنیای متمدن امروزی هنوز به تئوری کهنه ی قدرتمداری فامیلی و موروثی پرداخته می شود شرط بودن عصمت و علم در رهبری از کجاست نقدپذیری قدرت حاکم چه می شود و سؤالات دیگری از این قبیل که همگی ناشی از نادیده انگاشتن الهی بودن مقام امامت و خلاصه کردن آن در حکومت بر جامعه است.
هم چنین عدم توجه به وجوب اطاعت مطلق از امام و جایز نبودن چون و چرا در مقابل او که ناشی از نادیده گرفتن علم موهبتی الهی امام است، بسیاری اعتراض ها و خرده گیری های ناروا را نسبت به عملکرد ائمه علیهم السلام به دنبال خواهد داشت. این که چرا امیر مؤمنان در مقابل مخالفانش قیام نکرد چرا با آن ها بیعت کرد چرا معاویه و طلحه و زبیر را در حکومت شریک نکرد چرا ائمه ی دیگر به سازش با حکومت های وقت تن دادند و چراهای دیگر که علاوه بر نشناختن مقام امام، در ناآگاهی از اوضاع و شرایط دوران ائمه علیهم السلام و عدم تتبع در آثار رسیده از آن زمان و آن بزرگواران ریشه دارد.
در این سلسله مباحث بر آنیم با تکیه بر آموزه های اعتقادی شیعه۔که برگرفته از آیات و روایات است - ضمن ارائه ی دیدگاه شیعه در مورد امامت و خلافت، بستری مناسب برای بررسی شبهات و ایرادات مخالفان فراهم سازیم و برخی موارد اساسی تر را به نقد کشیده، پاسخ دهیم.
در این راستا، جلد اول این مباحث را به تبیین مفهوم خلافت و امامت نزد شیعه اختصاص داده ایم. البته از آن جا که بسیاری از شبهات و ایرادها در این مسأله از خلط مفهوم شیعی امامت و خلافت با تئوری اهل تسنن ناشی می شود، از باب تعرف الاشیاء بأضدادها به ارائه ی سرفصل های اصلی تئوری اهل تسنن در این مسأله نیز پرداخته ایم. دقت در این دو نظریه و مقایسه ی آن ها با یکدیگر، راهنمای کارسازی خواهد بود در بازشناسی تئوری های دیگری که به تازگی در امامت و خلافت طرح می شود و به نوعی داعیه ی حل اختلاف و پایان دادن به دعوای دیرینه ی مسلمانان در این مسأله را دارد.
فصل اول این نوشتار به بیان شؤونی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرداخته است که در نگاه شیعه و اهل تسنن به مسأله ی جانشینی آن بزرگوار تأثیر بسزایی دارد. از آن جا که شناختن مقامات جانشین یک فرد فرع بر شناخت مقامات و شؤون آن فرد است، لذا با استناد به آیات قرآن (که البته از بیان معصومین برگرفته شده است)، شأن ابلاغ وحی و تبیین آن و همچنین ولایت آن حضرت را به عنوان سه شأن اساسی مطرح کرده ایم و در فصل های بعد به ارائه ی دیدگاه اهل تسن و شیعه در جانشینی در این شؤون پرداخته ایم.
عمده ترین هدف ما در این بررسی، تصحیح برداشت موجود از مفهوم خلافت است که در اثر رویکرد اهل تسنن به مسأله ی خلافت، جانشینی پیامبر اکرم در زمامداری و حکومت بر جامعه منحصر می شود. حال آن که به اعتقاد شیعه، امامان، جانشینان آن حضرت در شؤون مختلف ایشان هستند. نتیجه ی این سوء برداشت این است که: اختلاف میان شیعه و اهل تسنن به نزاع بر سر حکومت دنیوی خلاصه می شود و با کم ارزش خواندن حکومت دنیوی، این اختلاف را بیهوده و پرداختن به آن را تازه کردن دعوایی کهنه و بی ثمر قلمداد می کنند. غافل از آن که اولا: ادعای شیعه تنها در امر حکومت خلاصه نمی شود بلکه به اعتقاد شیعه حقوق زیادی از ائمه علیهم السلام پایمال شده است و مظلومیت آن بزرگواران فراتر از آن است که به تصور در آید و ثانیا: بی ارزشی حکومت دنیوی مربوط به نادیده گرفتن جنبه ی الهی آن است وگرنه عهده دار شدن این مقام از جانب خدا و اجرای قوانین و احکام الهی به واسطه ی آن، از بزرگ ترین مقامات معنوی است که از امتیازات و اختصاصات ائمه معصومین علیهم السلام به شمار می آید.
فصل دوم به گزارشی از تئوری اهل تسنن در امامت و خلافت و ارائه ی مبانی و ادله ی آنان اختصاص یافته است. رویکرد ما در این فصل نقادانه نیست. بلکه سعی کرده ایم از منابع معتبر اهل تسنن دیدگاه آنان را در جانشینی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امامت ارائه کنیم. لازم به تذکر است: عمده ی کتب اهل تسنن در این زمینه مربوط به قرن های گذشته می باشد اما این بدان معنا نیست که این بحث امروزه در میان اهل تسنن رواج ندارد و از اهمیتی برخوردار نیست. بلکه تفکر اهل تسنن امروزی نیز همان است که گذشتگان آن ها به آن معتقد بوده اند. مراجعه به کتب و مجامع دانشگاهی آنان این واقعیت را روشن می سازد و در این فصل به آن اشاره شده است.
در فصل سوم و چهارم به ارائه ی اعتقاد شیعه پرداخته و دو عنوان خلافت و امامت را در این دو فصل، از نظرگاه شیعه تبیین کرده ایم. پر واضح است که این دو عنوان دو روی یک سکه می باشند و این گونه نیست که خلافت را در جایی جست و جو کنیم که امامت در آن نباشد و یا امامان را کسانی غیر از جانشینان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بدانیم. بلکه منظور از تفکیک میان این دو عنوان این است که اولا ائمه علیهم السلام دارای ویژگی های متعددی هستند و می توان هر یک را به طور جداگانه مورد بررسی قرار داد. ثانیا: در قبال اهل تسنن که خلافت رسول خدا صلی الله علیه و آله را صرفا حاکم شدن پس از آن بزرگوار می دانند، نشان داده ایم که در تفکر شیعه، امامان، پس از پیامبر و از جانب خداوند جانشین آن بزرگوار در شؤون مختلف آن حضرت می باشند و خداوند جامعه ی اسلامی را پس از پیامبر خویش، رها نکرده و برای مسلمانان راهنمایان و امامانی قرار داده است که با بیان معارف راستین دین خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله، راه رستگاری دنیا و آخرت را پیش روی مردم باز می گذارند و مسلمانان با تبعیت از آن پیشوایان هدایت، سعادتمند می گردند.
شایان توجه است: با عنایت به این که در این نوشتار در صدد بازشناسی مفهوم امامت هستیم تا زمینه ای مناسب برای بررسی برخی شبهات موجود را فراهم آوریم، لذا بر خلاف رویه ی مرسوم در این قبیل نوشته ها، به بررسی نصوص امامت و استدلال بر امامت ائمه ی دوازده گانه نپرداخته ایم. بلکه با استناد به منابع شیعی - آیات قرآن و روایات معصومین علت اعتقاد شیعه را در مسأله ی امامت تبیین کرده ایم و تنها به عنوان نمونه، در استناد به آیه ی ولایت به بررسی استدلال شیعه و شبهات مخالفان نظر کرده، مشتی از خروار را نشان داده ایم.
به امید آن که با تکیه به این مطالب توانایی لازم را برای برطرف کردن شبهات در جلدهای آینده کسب کنیم.
در انتها و در فصل پنجم، در ابتدا ساختار کلی تئوری های غیر شیعی را ارائه کرده و نشان داده ایم: عمده ترین نقاط افتراق تئوری های غیر شیعی با اعتقاد شیعه در الهی بودن مقام امامت و مفترض الطاعه بودن امام است. سپس دو نمونه از تئوری های موجود در مسأله ی امامت را آورده ایم و ضمن نشان دادن مطابقت آن با اعتقاد اهل تسنن، برخی مبانی آن دو را به طور مختصر به نقد کشیده ایم تا آغازی باشد بر نقد دیگر تئوری ها و نظریاتی که هر کدام به گونه ای سعی در تحریف اعتقاد شیعه و سست کردن معتقدان به آن را دارند.
و سخن آخر این که در اعتقاد شیعه مقامات ائمه علیهم السلام فراتر از آن است که به چنگ فهم و درک ما درآید و ما توان احاطه بر آن داشته باشیم. از این رو گمان نشود که نتیجه ی مباحث این نوشتار آشنایی با کنه مقام آن بزرگواران و به دست آوردن حقیقت فضایل ایشان است. بلکه با اعتراف به بلندای بی نهایت بارگاه کمالات ائمه علیهم السلام اقرار به عجز و کوچکی خود در برابر آن، تمام همت خود را به این معطوف کرده ایم که عظمت و برتری ایشان را از زبان خودشان بازخوانی کنیم و زمینه ی باطل کردن هر گونه تلاشی را در مقابله با حقانیت ائمه علیهم السلام و رد عقیده ی شیعه، بدست آوریم.
بدان امید که با طلوع آخرین خورشید هدایت، شب یلدای غیبت سر آید و باقیمانده ی پاک عترت، از پس پرده بدر آید تا با آمدنش، قلب رسول، شادمان شود و غم و اندوه سینه ی بتول، به سرور مبدل گردد. بندگان صالح خدا میراث بر زمین شوند و مردمان، به سعادت و رضایت الهی قرین گردند، آمین رب العالمین