بسیاری از افکار و آرمان هایی که در این کتاب می خوانید به طور دقیق با مطالبی که در مراکز رسمی آموزشی تدریس می شود در تضاد و تقابل است. زیرا اصولی که در مدارس و دانشگاه ها به آن ها اشاره می شود با اصولی که خارج از فضای آموزشی با آن ها سر و کار داریم تفاوت چشمگیری دارد. این دوگانگی عامل و مسبب همان تنش هایی است که افراد پس از فارغ التحصیلی و پیوستن به بازار کار با آن مواجه می شوند. حال این پرسش مطرح می شود که چگونه می توان بر روی این شکاف پل بست و با استفاده به آنچه در فضاهای آموزشی تعلیم داده می شود به جنگ مشکلات واقعی رفت و از این مصاف سربلند بیرون آمد. گرچه این کاری به غایت دشوار است اما با ابزار مناسب و نگرش صحیح شدنی است.
ذهن ناهشیار را می توان به کامپیوتری تشبیه کرد که بعضی از داده های آن نادرست است و مطالعه ی این کتاب مجالی است شگفت تا گرایش هایی را که نسبت به زندگی دارید دقیق تر بنگرید و از شر بسیاری از الگوهای معیوب گذشته که در ژرفای وجود تان ریشه دوانده رها شوید. آنگاه خواهید دید که روابطتان با مردم، ایده ها و اشیا معنایی یکسره متفاوت پیدا خواهد کرد.