اگر قرن هجدهم و نوزدهم را قرن اختراعات و اکتشافات علمی بشر بدانیم، قرن بیستم را بدون تردید باید قرن کاربردی کردن این تحولات در صحنه کار و صنعت دانست که نتیجه آن فناوری و پیشرفت صنعتی امروز جهان را تشکیل می دهد. و اما سرعت تحولات در قرن بیستم آن چنان شتابدار بوده است که هر دهه آن را باید معادل قرنی به حساب آورد. بررسی تحولات دهه های گوناگون قرن بیستم نشان می دهد که تاکیدات صنعتی در آن از سوی سخت افزاری به سوی نرم افزاری، از کمیت به کیفیت، از توجه و تمرکز به ماشین و ابزار به انسان و از سود آوری شخصی و سازمانی محض به سوی منافع اجتماعی جهانی و زیست محیطی پیش می رود.
توجه به توسعه منابع انسانی از با اهمیت ترین پدیده های نیمه دوم بویژه در دهه آخر قرن بیستم بوده است. از اوائل قرن بیستم تا آخر این قرن، ما شاهد سه مرحله توجه به انسان سخت افزار، انسان نرم افزار (مغزافزار) و اینکه به تعبیر نویسنده کتاب حاضر انسان لطیف افزار (دل افزار) هستیم.
ضرورت توجه به انسان و ابعاد گوناگون رشد و توسعه باعث شده است تا سازمان مدیریت صنعتی نیز اهداف مشاوره ای، آموزشی خود را با تاکید بر آن بنیان گذارد. انتشار کتاب "نقش دل در مدیریت " نیز برخاسته از توجه به این امر مهم بوده است.
کتاب "نقش دل در مدیریت" مجموعه مقالات انتشار یافته در سالهای اخیر است که شاید گامی فراتر از تاکیدات مدیریت غربی بر انسان است و آنچه را هرگز به این صراحت بیان نشده است، بسیار مستقیم و با صراحت بیان می دارد.
نویسنده که از مدرسان، مشاوران و نویسندگان سازمان است کوشیده است تا آموخته ها و برداشتهای تجربی و مستقیم خود از مدیریت در ژاپن را با باورها و اعتقادات و تجربیات مدیریتی خویش در محیط صنعتی ایران در هم آمیزد و خواننده را با کشف و شهود و تجربیات عینی خود آشنا سازد. آشنایی نویسنده با ادبیات و فرهنگی نیز از ویژگیهایی بوده است که وی را در این کامیابی همراهی کرده است.
کتاب «نقش دل در مدیریت» نوشته مجتبی کاشانی با تاکید بر ارتباط عواطف و احساسات با موفقیت در محیط کار، میتواند برای گروههای زیر بسیار مفید باشد:
1. مدیران و رهبران سازمانی: این کتاب به مدیران کمک میکند تا بتوانند نقش عواطف و احساسات خود و کارکنان را در بهبود عملکرد سازمانی شناسایی و بهره برداری کنند.
2. کارکنان سازمان ها: برای کسانی که در سازمانهای بزرگ و پیچیده کار میکنند و میخواهند بفهمند چگونه میتوانند با ارتباط بهتر با همکاران و مدیران، محیط کاری سالمتر و موفقتری داشته باشند.
3. دانشجویان رشتههای مدیریت: کسانی که قصد دارند در آینده به مدیریت سازمانها و شرکتها پرداخته و به تصمیم گیریهای اساسی پرداخته باشند، میتوانند با مطالعه این کتاب، دیدگاههای جدیدی در مورد نقش احساسات در مدیریت کسب کنند.
4. مشاوران مدیریتی: برای مشاورانی که به سازمانها کمک میکنند تا به بهبود عملکرد خود بپردازند، درک نقش عواطف و احساسات میتواند یک ابزار قدرتمند باشد.
5. پژوهشگران و محققان حوزه مدیریت انسانی: این کتاب میتواند منبعی با ارزش برای کسانی باشد که در زمینههای مرتبط با مدیریت انسانی تحقیق میکنند.
6. علاقه مندان به فرهنگ و فلسفه شرقی: با توجه به تأکید کتاب بر ملاحظات شرقی و عرفانی، کسانی که به این موضوعات علاقهمند هستند نیز میتوانند از مطالعه آن بهره برداری کنند.
در کل، «نقش دل در مدیریت» یک منبع جامع برای هر کسی است که میخواهد بفهمد چگونه میتوان با توجه به جنبههای انسانی و عاطفی، محیط کاری بهتر، سالمتر و موفقتری داشته باشد.
در دنیای مدیریتی که بیشتر به کارآیی و بهره وری متمرکز شده است، کتاب «نقش دل در مدیریت» نوشته مجتبی کاشانی، با نگاهی تازه و متمایز، به ارتباط میان عواطف، احساسات و موفقیت در محیط کار پرداخته است.
1. مباحث مدیریتی با ملاحظات عاطفی و احساسی:
در بسیاری از سازمان ها، عواطف و احساسات به عنوان یک ضعف دیده میشوند و اغلب از پرسنل خواسته میشود که احساسات خود را خارج از درب سازمان بگذارند. اما نویسنده با بررسی این موضوع نشان میدهد که چطور میتوان با درک و احترام به احساسات، محیط کاری سازندهتر و مؤثرتری داشت.
2. مباحث مدیریتی با ملاحظات اجتماعی، اخلاقی و زیست محیطی:
در این قسمت، نویسنده نشان میدهد که موفقیت یک سازمان فقط در کسب درآمد نیست. اخلاق کسب وکار، تعامل با جامعه و توجه به مسائل زیست محیطی نیز از جمله عواملی هستند که میتوانند تاثیر عمدهای بر پایداری و موفقیت طولانی مدت یک سازمان داشته باشند.
3. مباحث مدیریتی با ملاحظات انسانی:
انسانها دارای احساسات، نیازها، آرزوها و اهدافی هستند. با درک این موارد و توجه به آنها در محیط کار، میتوان به بهبود رابطه بین پرسنل و افزایش میزان انگیزش آنها کمک کرد.
4. مباحث مدیریتی با ملاحظات فرهنگ صنعتی و کیفیت:
فرهنگ سازمانی و فرهنگ صنعتی میتواند تاثیر عمدهای بر کیفیت خروجی ها، نحوه انجام کارها و حتی روابط درونی سازمان داشته باشد. در این قسمت، نویسنده به بررسی تأثیر فرهنگ بر کیفیت و بهره وری میپردازد.
نویسنده با بررسی این موضوعات به یک نتیجه گیری مهم میرسد: برای ایجاد یک محیط کاری موفق، باید نقش «دل» را در مدیریت به حساب آورد. این نه تنها به منظور احترام به احساسات است، بلکه به منظور درک اینکه انسانها نیاز به محبت، توجه و ارتباط دارند، و این نیازها میتوانند تاثیر مستقیمی بر عملکرد و موفقیت آنها در محیط کار داشته باشند. این کتاب، با توجه به ملاحظات شرقی و عرفانی، به مدیران پیشنهاد میدهد که به جای دیدن سازمان فقط به عنوان یک محیط صنعتی و تجاری، آن را به عنوان یک محیط انسانی و معنوی نیز ببینند و در نتیجه با ایجاد توازن بین نقشهای مادرانه و پدرانه، به سازمان خود زندگی بیشتری ببخشند.