از لحاظ حقوقی، فقط شخص میتواند صاحب حق و تکلیف و به تعبیر دیگر طرف حق باشد و شخص یا طبیعی است یا حقوقی.
شخص طبیعی که شخص حقیقی نیز نامیده شده است، عبارت از فرد انسانی است. انسان در دوران وجود بردگی گاهی موضوع حق و در طرف حق؛ ولی با لغو بردگی دیگر انسان موضوع حق واقع نمیشود، بلکه همیشه طرف حق است و میتواند از حمایت قانون گذار و تصمیمات حمایتی قانونی که برای حفظ و احقاق حقوق افراد اتخاذ شده است برخوردار گردد و در حقیقت، تنها شخص طبیعی یعنی انسان صاحب حق و تکلیف است. مقررات اجتماعی برای تنظیم روابط افراد بشر و حمایت از حقوق ایشان به وجود آمده است، لیکن افراد به تنهایی زندگی نمیکنند و به همکاری و اشتراک مساعی احتیاج دارند.
افراد گاهی برای وصول به مقاصد انتفاعی یا غیر انتفاعی خود، گروههایی تشکیل میدهند و سرمایه و فعالیت خود را در این گروهها متمرکز میکنند. قانون برای این گروهها که بر طبق شرایط مقرر تشکیل شده باشند، شخصیت مستقلی قائل است. این گروهها که مانند افراد انسان میتوانند نام و اقامتگاه و دارایی داشته باشند و طرف حق واقع گردند، اشخاص حقوقی نامیده میشوند. بنابراین میتوان گفت شخص حقوقی عبارت است از دستهای از افراد که دارای منافع مشترک بوده یا پارهای از اموال که به هدف خاصی اختصاص داده شدهاند و قانون آنها را طرف حق میشناسد و برای آنها شخصیت مستقلی قائل است؛ مانند دولت.
پیشگفتار
مقدمه
بخش اول: اشخاص
فصل اول: شخص طبیعی
فصل دوم: شخص حقوقی
بخش دوم: محجورین
فصل اول: مفهوم حجر
فصل دوم: انواع محجورین و حدود حجر آنان
فصل سوم: قیمومت
منابع و مآخذ
فهرست تفصیلی مطالب
فهرست موضوعی
فهرست اهم قوانین مورد استناد
نشانه های اختصاری
چاپ ششم با تجدیدنظر،
چاپ چهاردهم با تجدیدنظر و اصلاحات،
چاپ شانزدهم ویراست 4
و چاپ بیستم با تجدیدنظر و اضافات