یکی از اصلی ترین دغدغه های حوزه کسب وکار، چه از سوی سیاست گزاران کلان و برنامه ریزان دولتی و چه از سوی تولیدکنندگان و مشاوران این حوزه، افزایش بهره وری و بهبود عملکرد شرکت ها، سازمان ها، کارخانجات و سایر واحدهای تولیدی و خدماتی بوده است و در این زمینه از سوی تمامی ذینفعان این حوزه (بخش عمومی و بخش خصوصی) تحقیقات و هزینه های زیادی صورت گرفته است. واقعیت این است که ارائه راهکارهای درست که در نهایت به افزایش بهره وری، کاهش بهای تمام شده و افزایش رقابت پذیری بنگاه های اقتصادی بینجامد، زمانی می تواند واقع گرایانه، قابل اجرا و مفید واقع شود که مبتنی بر یک شناخت صحیح از مشکلات موجود باشد. عارضه یابی به عنوان گام ابتدایی در حل مشکلات مربوط به بنگاه های تولیدی و خدماتی، مورد توافق تمامی مشاوران و کارشناسان حوزه کسب وکار است. کارشناسان، کسب وکارها را به بدن انسان تشبیه می کنند که چنانچه با ناکارآمدی و عدم عملکرد درست روبرو باشد نیاز به درمان دارد؛ اما درمانی می تواند از کارایی کافی برخوردار باشد که بر پایه یک تشخیص صحیح از بیماری استوار باشد و به همین دلیل است که کارشناسان حوزه درمان، تشخیص بیماری را نیمی از راه درمان می دانند.