سبد خرید شما خالی است.
من پدرم را به یاد نمی آورم. وقتی او مُرد من دو ساله بودم. مادرم دوباره شوهر کرد و این ازدواج دوم اگر چه با عشق و عاشقی سرگرفت، برای او مایۀ غم و رنج بسیار شد. ناپدری من، یعنی آن موسیقیدانی که شگفت انگیزترین سرنوشت ها را پیدا کرد، عجیب ترین مردی بود که من به عمر خود دیده و شناخته ام. تأثیر او در احساسات اولیۀ دوران کودکی من به قدری شدید بود که در باقی عمر نیز اثر گذاشت. برای آن که فهم سرگذشت من آسان تر گردد ناگزیر باید شرح حال او را در این جا بیاورم. من آن چه در این جا باز می گویم همان است که بعدها از آقای ب ویولن زن، که در دوران جوانی رفیق و ندیم صمیمی ناپدری من بود شنیده ام.