اندیشه ها در رهگذر تاریخ دچار تحول و دگردیسی می شوند و برای این که بتوانند پاسخگوی نیاز زمانه ی خود باشند، ناچارند در عرصه ی بیان و کنش، از کارآمد بالایی برخوردار باشند. بی تردید تشخیص کارآمدی یا عقیم بودن اندیشه ای در راستای همسویی آن با کنش های اجتماعی، بازی های زبانی، عملکردهای سیاسی، آموزه های دینی و انگاره های اجتماعی میسر بوده و هرگاه اندیشه ای در تکاپوی عملی و نظری خود بیانگر کنش های عینی باشد، در واقع یک گفتمان پدیدار خواهد شد. تحلیل گفتمانی اندیشه ها یکی از چندین راه و روشی است که به عرضه ی کارآمدی اندیشه و تقاضای جامعه ی انسانی در بهره گیری از آن ها می پردازد و با تمسک به کاوش از تبار تاریخی اندیشه ها، نحوه ی شکل گیری آن ها را در پروسه ی تاریخمندی به مداقه ی عقلانی می گذارد. این که اندیشه در برآورد کدامین کنش به سوی ایده ای میل نموده است؛ و اندیشه ای بر پایه ی نضج و تکامل کدامین فکر و ایده به بار نشسته است؛ و زیرساخت های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی یک اندیشه از کدامین آبشخور اندیشگی و تأمل فرزانگی سیراب می شود؛ از مسائلی هستند که در شکل گیری یک اندیشه به مثابه گفتمان دخیل بوده و محدوده ی تحلیل گفتمانی اندیشه ها را با عنایت به زیرساخت های کنشی آنان به بحث می گذارد.