سبد خرید شما خالی است.
پرگنت نشان می دهد که ایبسن ضد-قهرمان های بایرن را خوب می شناخته است. اینان یتیمانی بودند که با چشم های گشاده بر روی پلِ آه رو به دروازه های یأس روزگار می ایستاند و به تکرار زندگی می نگریستند، گاه چون چوب پنبه ای بر گرداب آن سرگردان می ماندند و گاه نیز از تمامی وجود خویش مایه می گذاشتند تا این تکرار را بتارانند و از دل این بیهودگی چیزی تازه و نو بیافرینند. اینان قبول داشتند که تاراندن تکرار به معنی تاراندن خویشتن و فرا رفتن از منِ خود ـ شیفته نیز هست.بهزاد قادریاز مقدمه ای بر ترجمه ی پرگنت.