سده ی هجدهم شاهد زایش مفهوم مدرنیته، و آغازگر عصری بود که مشرعیت خود را از آینده می گرفت و نه از گذشته. ایده ی مدرنیته از همان آغاز به بحث های بسیاری دامن زد. آلکس کالینیکوس در درآمدی تاریخی بر نظریه ی اجتماعی، پیوند نظریه ی اجتماعی با درونمایه های محوری فلسفه ی مدرن و تکوین اقتصاد سیاسی را نشان میدهد، و رویکردهای گوناگون نسبت به مدرنیته را از عصر روشنگری تا زمان ما بررسی می کند. از جمله نظریه پردازانی که در این کتاب از آن ها سخن رفته می توان از مونتسکیو، آدام اسمیت، هگل، مارکس، توکویل، مستر، گوبینو، داروین، اسپنسر، کائوتسکی، نیچه، دورکم، وبر، زیمل، فروید، لوکاچ، گرامشی، هایدگر، کینز، هایک، پارسونز، مکتب فرانکفورت، لویاستروس، آلتوسر، فوکو، هابرماس و بوردیو نام برد. در فصل پایانی کتاب، او از وضعیت نظریه ی اجتماعی سخن میگوید و به تحلیل "مدرنیته ی متأخر" در آثار اولریش بک و آنتونی گیدنز می پردازد.