مخاطب مثنوی در همان آشنایی های نخستین درمی یابد که با چیزی دیگر سروکار یافته است. توضیح این دیگر بودن و تمایز مثنوی از منظومه ها و کتاب های دیگر کار آسانی نیست؛ اما این قدر هست که شکل و شیوه ی متن با راز امتیاز آن پیوندی نزدیک و استوار دارد: شیوه ی عجیبی که روایت با آن پیش می رود و در نمودی فراتر شکل غریبی که در کلیت کتاب چشمگیر است بوطیقای روایی مولوی ویژگی ها و پیچیدگی های خاص خود را دارد و در پیوندی ژرف با جهان شناسی و شخصیت و تجربه های اوست. این کتاب شاید دریچه ای کوچک باشد به هنر روایت گری حضرت خاموش و در آن بر چشمگیرترین جنبه های روایت شناختی مثنوی انگشت نهاده می شود؛ مسائلی چون دگردیسی زاویه ی روایت اسالیب خطاب چندآوایی شدن روایت گریز و تداعی رها کردن قصه و باز آمدن بدان بداهه و حسّ لحظه جنبه ی شفاهی روایت زبان و روایت دو جانب شاعرانه و داستانی روایت پیوند دادن و درآمیختن قصه ها زمان و روایت روایت و تلقی موسیقایی راوی از هستی کوشش راوی برای قرار دادن مخاطب در موقعیت قصه و آغازگری و پایان بندی روایت.