غرور و تعصب از عاشقانه های کلاسیک جین آستین، نویسنده مشهور انگلیسی را همین یک ساعت پیش تمام کردم. بعد از چند روز سر و کله زدن با این رمان خارجی، حال به این نکته می اندیشم که نویسنده در کتاب تا چه مقدار از دقت، چهره فرهنگی جامعه ای که در آن زندگی می کرده را به تصویر بکشد. داستان او در پیکری زیبا و مدرن، نقطه عطف گذار ادبیات انگلیسی نئوکلاسیسم قرن هجدهم تا رمانتیسم قرن نوزدهم است. در کنار شخصیت پردازی عالی، جزئیات و ظرافت روابطی که در رمانش آورده است، توانسته احساسات واقعی و آرزوهای عاشقانه هر خواننده ای را در لذت و ناامیدی از عشق بیدار کند. حال می فهمم، عشق تا چه میزان در لایه های غرور و تعصب پنهان شده است و ما غافلان بدون درک آن، جهانی زشت و خشن بنا کرده ایم.
رمانهای جین آستین از پرخوانندهترین آثار در ادبیات جهاناند و حدود دویست سال است که نسلهای پیاپی با کشش و علاقه روزافزون رمانهای او را میخوانند. غرور و تعصب احتمالا در ۱۷۹۷ نوشته شد و نویسنده در دهۀ اول قرن نوزدهم بازبینیهایی در آن انجام داد و در سال ۱۸۱۲ متن را نهایی کرد. سرانجام در آغاز سال ۱۸۱۳ رمان غرور و تعصب منتشر شد. قهرمانان اصلی این رمان، (الیزابت و دارسی) آدم هاییاند که به تدریج به محاسن یکدیگر پی میبرند. خود جین آستین به صراحت گفته است که رستگاری اخلاقی شخصیتها بستگی دارد به این که به تدریج و با افزایش شناخت و آگاهیشان از دیگران، خود نیز دگرگون و کاملتر بشوند.