گسترش روزافزون زاغه نشینی و اسکان غیر رسمی به عنوان بارزترین نماد فقر شهری کشورهای در حال توسعه که بدنبال تحولات ساختاری و بروز مشکلات اقتصادی و اجتماعی همچون رشد جمعیت، رشد شهرنشینی و مهاجرتهای روستایی لجام گسیخته، در شهرهای مختلف جهان، به ویژه کشورهای در حال توسعه نمایان شده است، دستاورد فرایند جهانی شدن پس از جنگ جهانی دوم محسوب میشود. امروزه با توجه به شهری شدن آینده جهان، این پدیده به عنوان چالشی جدی فراوری این کشورها قرار گرفته است و پایداری جهانی به ویژه از بعد زیست محیطی را با ناممکنهایی مواجه نموده است.
آلونک نشینی به عنوان شیوهای از زندگی مختصاتی جهان شمول دارد که از آن میان میتوان به فقر، فقدان حداقل شرایط بهداشت، بیبهرگی از حداقل خدمات شهری و لذا آلودگی محیط زندگی، فقدان امکانات آموزشی و پرورشی و بیرغبتی نسبت به آن، نگرانی دائمی ناشی از استفاده غیر مجاز از آب، برق و زمین، تحقیر اجتماعی به عنوان حاشیه نشینان جامعه که باعث پیدایش زمینه مساعد گسترش آسیبهای اجتماعی به علت جذب رانده شدگان و قانون گریزان در کنار اکثریت زحمتکش میشود اشاره نمود.
معمولا زمینهایی که اختصاص به تخلیه زباله و نخالههای ساختمانی دارند و یا به دلیل صعب العبور بودن و پستی و بلندیهای متعدد، فاقد کاربری مسکونی هستند، مطلوب حاشیهنشین هاست؛ ولی عامل تعیین کننده مجاورت آن با شهر است. مردم بیخانمان تمایل دارند که در فضاهای خالی در درون شهر، نزدیک به شغلهای غیر رسمی پراکنده شوند و در برخی جاها سکونتگاههای غیر رسمی در محیط اطراف شهر توسعه یافته اند. در مواردی نیز بر روی قطعاتی از زمین در محیط شهری که مورد توجه نیستند نظیر کانالهای زه کشی خطوط آهن، حیاط ایستگاهها و نزدیک مکانهای خرید و فروش شکل گرفته اند. تراکم بالای جمعیتی در کنار فقدان امکانات شهری باعث شده که از لحاظ بهداشتی مناطق حاشیهای شهرها در وضع وخیمی به سر ببرند که نتیجه آن آمار بالای بیماریهای واگیردار و بیماریهای پوستی و گوراشی در مناطق حاشیهنشین شهرهاست.