در این کتاب، در قالب یک گفتگوی سقراطی بین یک فیلسوف و یک جوان با دیدگاه های آلفرد آدلر مواجه می شوید. کتاب به زبانی بسیار ساده عمیق ترین مفاهیم نظریه روان شناسی فردی آدلری را بیان می کند. موضوعات گسترده ای در این کتاب مطرح می شود، از رد دیدگاه های سبب شناسانه تا شکل گیری عقده حقارت و عقده برتری از روان شناسی مالکیت تا روان شناسی اقدام، از انکار نیاز به تحسین و تأیید تا مفهوم علاقه اجتماعی و احساس جامعه بودن. این کتاب از آن جهت حائز اهمیت است که بر نحوه نگرش و دیدگاه ما به مسائل مختلف زندگی از آموزش و پرورش تا زندگی عاشقانه و زندگی کاری تأثیر شگفت انگیزی می گذارد و ما را با دنیای جدیدی آشنا می سازد.
ایچیرو کیشیمی در زمینه روان شناسی آدلری می نویسد و سخنرانی می کند و دارای گواهی از انجمن روانشناسی آدلری است و با این رویکرد مشاوره می دهد. فومیتاکه کوگا یک نویسنده و مؤلف حرفه ای است که جوایزی نیز کسب نموده است. این کتاب را به تمام کسانی که به دنبال بینشی نو و راهنمایی عملی برای زندگی مشتاقانه در اینجا و اکنون هستند، بسیار توصیه می کنیم.
فیلسوف: فکر میکنم تا زمانی که من با روانشناسی آدلر روبرو شدم، آن را این گونه درک میکردم؛ چون پدر من یک شخص دمدمی و کم حرف بود. وقتی با خودم فکر میکنم اینکه او آن زمان مرا زد و به همین دلیل ارتباط ما بد شد، این یک طرز فکر سبب شناسانه فرویدی است. موضع غایت شناختی آدلری به طور کامل تفسیر علت و معلولی را برعکس میکند؛ یعنی من خاطره کتک خوردن را به یاد آوردم زیرا نمیخواهم ارتباط من با پدرم بهتر شود.
جوان: خب اول هدف شما نخواستن ارتباط بهتر با پدرت بود و اینکه نمیخواستی چیزهایی که بین شما بود ترمیم شود.
فیلسوف: درست است. برای من راحتتر بود تا ارتباط با پدرم را ترمیم نکنم. من میتوانستم از داشتن پدری این چنین به عنوان یک بهانه استفاده کنم برای اینکه زندگی من به خوبی پیش نمیرود. آن برای من یک فضیلت بود و در آن حالتی از انتقام گیری از یک پدر ارباب منش وجود داشت.
جوان: این دقیقا چیزی است که میخواستم در موردش بپرسم، حتی اگر علت و معلول بر عکس میشد؛ یعنی در رابطه با مورد شما بگوییم؛ شما میتوانستی خودت را تحلیل کنی و بگویی: نه به خاطر اینکه پدرم مرا زده ارتباط بدی با پدرم دارم، بلکه من خاطره کتک خوردن را به خاطر میآورم چون نمیخواهم ارتباطم با پدرم بهتر شود. حتی در این صورت چیزها واقعا چگونه تغییر میکند؟ واقعیتی که شما در کودکی کتک خوردهای تغییر نمیکند، درست است؟
فیلسوف: فرد میتواند از این منظر نگاه کند که آن یک کارت ارتباط بین شخصی است. تا زمانی که من از سببشناسی برای فکر کردن استفاده کنم (به خاطر اینکه پدرم مرا زد ارتباط من با او بد است) موضوع این خواهد بود که برای من غیر ممکن است تا کاری در مورد آن انجام دهم، اما اگر فکر کنم من خاطره کتک خوردن را به یاد میآورم زیرا نمیخواهم ارتباطم با پدرم بهتر شود، بنابراین من کارت ارتباطات را در دستم خواهم داشت چون اگر بتوانم این هدف را تغییر دهم همه چیز درست میشود.