آگاتا دختری است عاشق نویسندگی و داستان های هیجان انگیز. او در خانواده ای به دنیا آمده که همه شان کارآگاه هستند. دَش، پسرعموی آگاتا، دانش آموز مدرسه ی کارآگاهی است. دَش باید راز معماهای مختلفی را کشف کند تا بتواند در آینده کارآگاه شود. آگاتا همراه با پسرعمویش به کشورهای مختلف سفر می کنند تا پرده از اسرار بردارند.
آگاتا و دش برای گذراندن تعطیلات به خانه ی پدربزرگ شان به اسکاتلند سرسبز رفته اند و قرار است با بالون پدربزرگ سفر کنند و حسابی خوش بگذرانند. اما... در جایی نه چندان دور، در نمایشگاه آثار تاریخی در قلعه ای باستانی، شمشیر یکی از پادشاهان اسکاتلند غیب شده است.
پرونده ی عجیبی است! شاه در در کار نیست و کلی سرنخ عجیب و غریب وجود دارد؛ اما آگاتا به این راحتی ها جا نمی زند! دست به کار می شود و سوار بر بالون پدربزرگ به سمت قلعه می رود که پرونده را حل کند.