در رمان جنگ در سرزمین مصر با جنگ تفسیرها و روایت ها مواجهیم؛ با امیال، نگرش ها، منافع، عقاید و اهدافی که از خاستگاه های متکثر و درهم تنیده و متعارض برخاسته اند و در جریان روایت تمام قد حضور دارند. شخصیت ها احیاناً نگرشی جانب دارانه دارند، اطلاعات شان کافی نیست یا غیرقابل اعتمادند. راوی جهان را چنان از زاویه ی دید خود روایت و قضاوت می کند که خواننده، با درجات متفاوت، با هر کدام همدردی و همدلی می کند. در ادامه، داستان جذاب تر می شود و خواننده از منظری متفاوت و متضاد در جریان ماجرا قرار می گیرد و حتی ممکن است دیدگاهش تغییر کند. در صفحات پایانی، چند شخصیت تفسیرهایی بر داستان تحمیل می کنند و آن را نامشخص تر می سازند. چهره های سنگدل و فریبکار هم در بی معناترین شکل ممکن طوری از نوع دوستی، دلسوزی و شفقت حرف می زنند که حس ترحم خواننده را برمی انگیزند؛ زبان را علیه زبان و مفاهیم را علیه مفاهیم به کار می برند.