بیش از صد سال از کشف ضمیر ناآگاه می گذرد ولی هنوز روان کاوی جای خود را به خوبی در بطن فرهنگ ایرانی نیافته است. مندرجات این کتاب حاکی از آن اند که روان کاوی ازجمله تنها شعب علمی است که توانسته است دقت و جدیت علمی را با اصول انسانی تلفیق کند. در دوره ای که با سرعتی این چنین سرسام آور شاهد گسترش علوم عصبی هستیم، روان کاوی از معدود سنگرهایی است که همچنان در مقابل این علوم ایستادگی کرده به دفاع از انسانیت آدمی می پردازد. چنان که می دانیم علوم عصبی بر اساس این اصل استوارند که پدیدارهای نفسانی مترتب بر تحریکات یاخته های عصبی هستند و روزی در خدمت درک و کنترل کامل انسان درخواهند آمد. ولی صحبت بر سر نحوه ی این درک و حقانیت چنین کنترلی است.
روان کاوی قبل از هر چیز مبادله ای است انسانی و طریقی که فرد در جهت شناخت خویش اتخاذ می کند. چنین شناختی در روان کاوی مشروط به قبول محدودیت و منوط به تعهد این تناهی است. هر گونه کوششی که در جهت کنترل و در پی تمامیت باشد، مخالف اصول روان کاوی است و امکان چنین طی طریقی را از میان می برد.