سبد خرید شما خالی است.
گِل داستانی بین واقعیت و خیال، تردید و باور، آفرینش و خلقت، اعتقاد و ناباوری، سیاهی و سپیدی، ترس و خشونت، تربیت و آموزش و عشق و بلوغ است.
قهرمان داستان دیوید است؛ پسر نوجوانی که زندگی معمولی دارد، ولی روزگارش با آمدن استفان دگرگون می شود. استفان پسری عجیب و هنرمند است که مجسمه های گِلی زیبایی می سازد. او گذشته ای سخت، تاریک، مبهم و خانواده ای پریشان دارد. قرار بوده است کشیش شود، ولی از مدرسه اخراج می شود.
استفان به شکل مرموزی به دیوید نزدیک می شود و می کوشد ذهن معصوم و روح ساده اش را در اختیار خودش بگیرد و با کمک او موجودی انسان گونه بیافریند، موجودی که هیولاوار همه چیز را نابود کند. دیوید با او مخالف است، اما آیا می تواند خود را از زیر سلطه ی استفان رها کند، استفانی که هیپنوتیزم می داند، مرموز است و اعتقادات مبهمی دارد.