در بخش های مختلفی از این کتاب نویسنده، اشاره می کند که کسب و کارش را از صفر بنا کرده و می داند که از صفر شروع کردن و حتی زیر صفر بودن چه حس و حالی دارد و در واقع، دو روی سکه را دیده است؛ هم وقتی زیر صفر باشی و هم وقتی ندانی با پول های زیادت چه کنی. تی .هارو اکر به قول خودمان از کف بازار شروع کرده و به اوج رسیده است. این شروع کردن از کف بازار در ساختار کتاب و ادبیاتی هم که به کار برده کاملا مشخص است. تعارف را کنار می گذارد و رک و پوست کنده تو را با خود واقعیات رو به رو می کند و ذهنیت هایی را که عمری ست به آنها چسبیده ای و در کتاب اثبات می شود که همان ها حال و روز امروزت را رقم زده اند، به نقد که چه عرض کنم حتی گاهی وقت ها به سخره می گیرد و ابایی ندارد که به برخی از ذهنیت ها برچسب «مزخرف» بزند. شاید همین صراحت کلام باشد که دل از انبوه مخاطبان این کتاب برده است و چنین استقبال جهانی ای از این کتاب رقم خورده است.