یکی از کتاب های مجموعه فیلی و فیگی است. این بار فیلی یک توپ زرد کوچک هم راه خودش دارد و همین طور که مشغول بالا و پایین کردن آن در دستش است، فکری به سرش می زند. بله، فکر یک بازی!
در آغاز داستان فیلی به فیگی پیشنهاد می دهد تا با هم «دستش ده» بازی کنند. فیگی از این پیشنهاد ذوق زده می شود. و با خوش حالی اعلام می کند که دوست دارد با دوستانش «دستش ده» بازی کند. به این ترتیب آن ها بدون معطلی نقش ها را تقسیم می کنند تا آماده بازی شوند. اما گویا بازی قرار نیست به این زودی شروع شود. اگر می خواهید بازی «دستش ده» آن ها را ببینید. باید مثل خودشان صبور باشید و تا صفحه آخر داستان صبر کنید. این وسط در بعضی صفحه ها هم لازم می شود پناه بگیرید تا یکی از توپ های زرد فیلی توی چشمتان نخورد! چون او یک عالمه از این توپ های زرد دارد که به زودی داخل کتاب پرتاب می شوند. اما برای بازی «دستش ده» فقط یک توپ لازم است. توپی که در انتهای داستان سبز می شود!