تحقیقات علمی بر این پایه استوار است که همه اتفاقاتی که می افتد معین شده توسط قوانین طبیعت هستند و این در مورد اعمال مردم نیز صادق است. برای همین یک محقق علمی به سختی می تواند تمایل به این عقیده داشته باشد که اتفاقات را می توان با دعا خواندن تحت تأثیر قرار داد مثلا با ارزو کردن یا تمنا کردن از یک موجود ماورای طبیعت بتوان به تغییری دست یافت.
• من نمی توانم فرضیه بی اخلاقی فرد را بپذیرم. من اخلاق را منحصرا یک امر انسانی و متعلق به انسان می دانم که هیچ نوع قدرت مافوق انسانی در پشت ان وجود ندارد.
• من نمی توانم خدایی را تصور کنم که مخلوقات خود را کیفر یا پاداش می دهد و اهدافش طبق مقاصد ما انسانها شکل گرفته است. خدایی که انعکاسی از ضعف و ناتوانی ما انسان هاست. من همچنین نمی توانم باور کنم که انسان می تواند پس از مرگ ورای جسم مادی اش زنده بماند هر چند که روح های ناتوان بدلیل جهل و نادانی این عقاید را با خود حمل می کنند.
• من نمی کوشم خدایی شخص وار را تصور کنم؛ شگفتی از ساختار جهان تا آنجا که به ما توان کافی برای درک جهان بدهد کفایت می کند.