عشق، نفت و مصدق عاشقانه های مصدق مجموعه شعر مرتضی بخشایش است. پرنده های پوشالی، عاشقانه های مصدق، این فصل لعنتی و دست ها یک روز تمام می شوند، چهار دفتر این مجموعه هستند. تمام شعرهای این مجموعه، شعرهای عاشقانه هستند؛ شعرهایی عاشقانه که با غم عجین شده اند. از میان شعرهای این کتاب به راحتی می توان بیت ها و جملاتی ماندگار پیدا کرد. از هر شعر می توان جمله یی را برداشت، جایی نوشت یا برای کسی فرستاد. در شعرهای این دفتر در عین عاشقانه بودن، باز هم از نفت، تبعید، کودتا و گلوله حرف زده شده. و مهم ترین ویژگی مثبت آن این است که شاعر به خوبی در نقش مصدق فرورفته. وقت خواندن اشعار هیچ گمان نمی کنید که یک شاعر در دهه 80، خودش را گذاشته جای مصدق و این شعرها را گفته. اگر با زندگی مصدق و اتفاق هایی که برایش افتاد و تاثیری که در تاریخ کشور گذاشته آشنا باشید، خواندن این شعرها برایتان عجیب نیست. انگار می کنید که خود مصدق این اشعار عاشقانه را گفته، با همان دغدغه هایش. انگار که اگر این دفتر بدون نام شاعرش به دست مان بیفتد، سخت به نظر می رسد که تشخیص بدهیم مصدق این حرف های عاشقانه را نگفته. شعرهای این مجموعه بسیار روان و ساده سروده شده اند. وقت خواندن شان خواننده را با حس خود همراه و درگیر می کنند، و شاعر با به کار بردن برخی جمله ها، شعرها را خواندنی تر کرده؛ مثل درخت که تا پای تبر ایستاد، به پایت نشسته ام هنوز. دیگر ویژگی مثبت این کتاب طراحی جلد دیدنی آن است؛ طراحی جلدی مفهومی و مرتبط با عنوان و شعرهای دفتر عاشقانه های مصدق، طرحی از فرزاد ادیبی که پیت بزرگی از نفت با رنگ پرچم ایران از زیر پوسته یی از خاتم کاری نمایان شده، پوسته یی از خاتم که از سمت راست متلاشی شده و سه رنگ پرچم ایران از پشت آن پیدا است. اگر به خاطر هیچ کدام از ویژگی های خوبی که برایش برشمردم خواندنی نباشد، یک مقدمه چند کلمه یی دارد که مثل یک دعوتنامه آدم را می کشاند به بزمی که شاعر برایمان ترتیب داده. بخشایش کتابش را به آدم و حوا تقدیم کرده، با این جمله ها؛ به آدم و حوا؛ که بی کتاب مردند. جالب نیست؟