سبد خرید شما خالی است.
اولش موهای نازنینش شروع کردند به ریختن، بعد هم پوست پاهایش کنده شد. حالا هم یک چیز قهوه ای و لزج.... وااااااااای، نکند یک تکه از مغزش باشد که از دماغش افتاده بیرون؟!
وای خدا! نکند این بچه دارد از هم وا می رود؟ حیف نیست این بچه که هنوز پنج سالش تمام نشده، تکه تکه بشود؟ یا... صبر کنید ببینم... شاید هم همه ی این اتفاق ها طبیعی است و خودش خبر ندارد!!! این بچه هنوز پنج سالش تمام نشده و همه اش نگران است که نکند بدنش تکه تکه بشود و از هم وا برود! فکر و خیالاتش همه را حسابی می خنداند. نکند شما هم مثل او نگرانید؟! اگر واقعاً نگرانید که از خنده شکمتان پاره شود، یا دل و روده تان بریزد بیرون، یا بترکید از خنده، پس این کتاب را نخوانید!!!