دومین رمان سینا دادخواه درست به اندازه ی رمان اول او جذاب و پرکشش است. زیباتر در 195 صفحه منتشر شده، دارای سه فصل با نام های سوارکار، تیرانداز و شناگر است.
در ابتدای این کتاب می خوانیم: مشروطی به درک. با گیرِ سه پیچ کتایون چه می کرد؟ مامان تهدید کرده اگر این ترم گند بزند پول توجیبی اش را قطع می کند. به گالری راهش نمی دهد. اِل می کند، بِل می کند. حیف آن همه دلقک بازی سرکلاس. فکر می کرد دل خانم دکتر را برده. خیالش از نمره ی دیفرانسیل راحت بود، ولی هشت را که جلوِ اسمش دیده بود مثل کره ی آفتاب رفته بود. کلافه و دمغ نشسته بود رو پایه های دانشکده و بال خرمگسی هفت رنگ را می کَند... رفته بود دستش را بشوید که جلو دستشویی الناز جانانی را دیده بود. قربان خدا و فرشته ی ناگهانی نجات. مگر می شد منشی ارشد گروه ریاضی آدرس خانوم دکتر را نداشته باشد؟ از جانانی آتوِ حسابی داشت.